ای دیده ز نم زبون نگشتی
وی دل ز فراق خون نگشتی
وی عقل مگر تو سنگ جانی
چون مایه صد جنون نگشتی
این یک هنرت هزار ارزد
کز عشق به هر فسون نگشتی
لیک از تو شکایت است دل را
کز ناله چو ارغنون نگشتی
ز اندیشه دوست بو نبردی
ز اندیشه خود فزون نگشتی
زان گرم نگشتهای ز خورشید
کز خانه تن برون نگشتی
چون گردش آفتاب دیدی
ماننده ذره چون نگشتی
چون آب حیات خضر دیدی
چون صافی و آبگون نگشتی
مرغ زیرک به پای آویخت
شکر است که ذوفنون نگشتی
زان درس جماد علم آموخت
تو مردم یعلمون نگشتی
شمس تبریز جان جانها
ز اول بده ای کنون نگشتی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ احساسات عمیق و شدید انسانی است که به خاطر فراق و دوری از عشق، دچار درد و رنج شده است. شاعر به تقلید از عواطف قلبی و عقلانی خود میپردازد و از عدم توانایی در ابراز احساسات و درک عمیقتر سخن میگوید. او به شکایت از دلش میپردازد که با وجود نالهها و دردها، نتوانسته است درک بهتری از عشق و دوستی پیدا کند. در نهایت، شاعر به نوعی توصیه میکند که انسانها باید بیشتر به درک و شناخت از خود و دیگران بپردازند و از تجربیات زندگی بیاموزند. به نوعی، این شعر یک فراخوان به بیداری روحی و خودشناسی در میان دشواریهای زندگی و عاشقانههاست.
هوش مصنوعی: ای چشمانم، چرا از اشک زبانم نمودی؟ و ای دل، چرا از درد جدایی خون نمیگریی؟
هوش مصنوعی: ای عقل، آیا تو مانند سنگی بیروح هستی که به اندازهی صد نوع جنون در وجودت وجود ندارد؟
هوش مصنوعی: این یک هنر باارزش است که به خاطر عشق، هیچ گاه به فریب و فریبی رو نیاوردی.
هوش مصنوعی: اما دل از تو گلهمند است، چونکه از نالهام مانند صدای عود نشدی.
هوش مصنوعی: از تفکر دربارهٔ دوست بهرهای نبردی و از تفکر دربارهٔ خود بیشتر نشدی.
هوش مصنوعی: از آنجا که تو از گرمای خورشید بهرهمند نشدهای، هنوز هم از خانهی تن خود بیرون نیامدهای.
هوش مصنوعی: وقتی که میبینی آفتاب در حال چرخش است، چرا مانند ذرهای کوچک در این گردش بزرگ نیستی؟
هوش مصنوعی: وقتی که آب حیات خضر را دیدی، چرا صاف و زلال نشدی؟
هوش مصنوعی: مرغ زیرک با استفاده از مهارتهای خود، به طرز هوشمندانهای از چالشها عبور میکند و در واقع به این نتیجه رسیده است که نباید به دامهای بیهوده بیفتد.
هوش مصنوعی: از سرما و سکوت زمین، درسهای زیادی آموختهای، اما تو هنوز به جای اینکه از علم و دانش بهرهمند شوی، در حال نابودی هستی.
هوش مصنوعی: ای شمس تبریز، ای جان جانها! از همان ابتدا به من جان بده که هنوز به حقیقت نرسیدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.