از این تنگین قفس جانا پریدی
وزین زندان طراران رهیدی
ز روی آینه گل دور کردی
در آیینه بدیدی آنچ دیدی
خبرها میشنیدی زیر و بالا
بر آن بالا ببین آنچ شنیدی
چو آب و گل به آب و گل سپردی
قماش روح بر گردون کشیدی
ز گردشهای جسمانی بجستی
به گردشهای روحانی رسیدی
بجستی ز اشکم مادر که دنیاست
سوی بابای عقلانی دویدی
بخور هر دم می شیرینتر از جان
به هر تلخی که بهر ما چشیدی
گزین کن هر چه میخواهی و بستان
چو ما را بر همه عالم گزیدی
از این دیگ جهان رفتی چو حلوا
به خوان آن جهان زیرا پزیدی
اگر چه بیضه خالی شد ز مرغت
برون بیضه عالم پریدی
در این عالم نگنجی زین سپس تو
همان سو پر که هر دم در مزیدی
خمش کن رو که قفل تو گشادند
اجل بنمود قفلت را کلیدی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف یک سفر روحانی و رهایی از قید و بندهای دنیوی پرداخته است. شاعر از پرواز جان به سوی آزادی و رهایی از مظاهر مادی سخن میگوید و به تغییر وضعیت از زندگی مادی به حالت روحانی اشاره میکند. او بیان میکند که پس از رها شدن از گرفتاریهای جسمانی، به یک حقیقت والاتر نزدیک شده و به سرچشمه عقل و آگاهی دست یافته است. همچنین، مفهوم لذت و شیرینی زندگی با وجود تلخیها و چالشها در این مسیر نیز مطرح میشود. در پایان، دعوت به سکوت و توجه به لحظههای کنونی و درک از زمان و سرنوشت، نشاندهنده اهمیت آگاه شدن از زمان و غفلت از آن است.
هوش مصنوعی: دوست عزیز، تو از این قفس تنگ و بسته آزاد شدی و از این زندان ملالآور رهایی یافتی.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی خود، تصویر خود را از روی آینه برداشت کردی و در آینه چیزی را دیدی که انتظارش را داشتی.
هوش مصنوعی: خبرهایی که شنیدهای را با دقت بررسی کن و نگاهی به واقعیت بینداز.
هوش مصنوعی: وقتی که وجود خود را به طبیعت و عناصر سپردی، روح و esencia خود را به آسمان فرستادی.
هوش مصنوعی: از چرخشهای مادی و دنیوی رها شدی و به چرخشهای معنوی و روحانی دست یافتهای.
هوش مصنوعی: تو از اشکهایم دور شدی، مادر، چون دنیا را دیدی؛ به سوی پدر عقلانی فرار کردی.
هوش مصنوعی: هر لحظه از زندگی را با لذت و خوشی بگذران، حتی اگر در این مسیر با سختیهایی روبهرو شوی.
هوش مصنوعی: هر چیزی را که میخواهی انتخاب کن و بگیر، چون تو ما را از میان تمام عالم برگزیدهای.
هوش مصنوعی: تو از این دنیا مانند حلوا به سفره آن جهان رفتی، زیرا در اینجا به شکلی محترم و با افتخار زندگی کردی.
هوش مصنوعی: اگرچه تولید مثل در تو متوقف شده است، اما تأثیر و آثار دنیای تو همچنان وجود دارد و به اوج خود رسیده است.
هوش مصنوعی: در این دنیا جا نمیگیری، بنابراین تو باید به سمت آن سوی دیگر بروی که هر لحظه به کمال بیشتری میرسی.
هوش مصنوعی: سکوت کن، زیرا زمان مرگت نزدیک است و آن را به تو نشان دادهاند. این پیام، هشدار غافلگیری است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کنون کاین بزم دامادی بدیدی
سرود و آفرین هر دو شنیدی
دلم بردی نگارا وارمیدی
جزاکالله خیرا رنج دیدی
به جان چاکرت ار قصد کردی
بحمدالله بدان نهمت رسیدی
خطا گفتم من از عشقت به حکمت
[...]
چو بانگ سبز در سبزش شنیدی
ز باغ زرد سبزه بر دمیدی
تو در آیینهٔ روی خویش دیدی
تو پنداری سخن از خود شنیدی
چه بد کردم؟ چه شد؟ از من چه دیدی؟
که ناگه دامن از من درکشیدی
چه افتادت که از من برشکستی؟
چرا یکبارگی از من رمیدی؟
به هر تردامنی رخ مینمایی
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.