گنجور

 
۶۱

فردوسی » شاهنامه » داستان اکوان دیو » داستان اکوان دیو

 

... همی داشت گیتی بر انسان که خواست

برین گونه گردد همی چرخ پیر

گهی چون کمانست و گاهی چو تیر ...

فردوسی
 
۶۲

فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۱

 

... بخوان داستان و بیفزای مهر

ز نیک و بد چرخ ناسازگار

که آرد به مردم ز هرگونه کار ...

فردوسی
 
۶۳

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱ - اندر ستایش سلطان محمود

 

... بلند اخترش افسر ماه باد

که آرایش چرخ گردنده اوست

به بزم اندرون ابر بخشنده اوست ...

... به هر کار پیروز و چیره سخن

همی تا بگردد فلک چرخ وار

بود اندر او مشتری را گذار ...

... ز هفتاد برنگذرد بس کسی

ز دوران چرخ آزمودم بسی

وگر بگذرد آن همه بتریست ...

... خردمند از او یافتی راه جست

نیابیم بر چرخ گردنده راه

نه بر کار دادار خورشید و ماه ...

فردوسی
 
۶۴

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱

 

... پر امید باشید و با ترس و باک

نگارنده چرخ گردنده اوست

فراینده فره بنده اوست ...

فردوسی
 
۶۵

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۳

 

... نهادند خوان و می خوشگوار

یکی جشن کردند کز چرخ ماه

ستاره ببارید بر جشنگاه ...

فردوسی
 
۶۶

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۶

 

همی بود گشتاسپ دل مستمند

خروشان و جوشان ز چرخ بلند

نیامد ز گیتیش جز زهر بهر ...

فردوسی
 
۶۷

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۰

 

... بران آتش درد بریان شدند

چو از چرخ بفروخت گردنده شید

جوانان بیداردل پر امید ...

فردوسی
 
۶۸

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۲

 

... کزان بود بر گاو گردون ستم

همی آمد از چرخ بانگ چکاو

تو گفتی ندارد تن گاو تاو ...

... ز شبگیر تا شد جهان لاژورد

چو خورشید بنهاد بر چرخ تاج

به کردار زر آب شد روی عاج ...

فردوسی
 
۶۹

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۳

 

... ز سوی خزر نای رویین بخاست

همی گرد بر شد سوی چرخ راست

سرافراز قیصر به گشتاسپ گفت ...

فردوسی
 
۷۰

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۰ - سخن دقیقی

 

... هوا پر شده نعره بور و خنگ

شکسته شود چرخ گردونها

زمین سرخ گردد از ان خونها ...

فردوسی
 
۷۱

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۳ - سخن دقیقی

 

... دران تاختنها به گرز نبرد

سرانجامش آمد یکی تیر چرخ

چنان آمده بودش از چرخ برخ

بیفتاد زان شولک خوب رنگ ...

فردوسی
 
۷۲

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۴ - سخن دقیقی

 

... چو بخشنده ام بیش بسپارمش

کلاه از بر چرخ بگذارمش

همیدون نداد ایچ کس پاسخش ...

فردوسی
 
۷۳

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۲۷

 

... از ایوان گشتاسپ باید که دود

زبانه برآرد به چرخ کبود

اگر بند بر پای اسفندیار ...

فردوسی
 
۷۴

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱ - داستان هفتخوان اسفندیار

 

... بزرگان گیتی ورا بنده باد

چو خورشید بر چرخ بنمود چهر

بیاراست روی زمین را به مهر ...

فردوسی
 
۷۵

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۴

 

... ز جای اندر آمد چو کوه سیاه

تو گفتی که تاریک شد چرخ و ماه

دو چشمش چو دو چشمه تابان ز خون ...

فردوسی
 
۷۶

فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۵

 

... چو آتش به رویین دژ اندر فگند

زبانه برآمد به چرخ بلند

همه باره شهر زد بر زمین ...

... اگر شاه پیروز بپسندد این

نهادیم بر چرخ گردنده زین

فردوسی
 
۷۷

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲

 

... چنین داد پاسخ ستاره شمر

که بر چرخ گردان نیابد گذر

ازین بر شده تیز چنگ اژدها ...

فردوسی
 
۷۸

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۶

 

... به خورشید ماهیش بریان شدی

ازو چرخ گردنده گریان نشدی

دو پتیاره زین گونه پیچان شدند ...

فردوسی
 
۷۹

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۸

 

... که گوید برو دست رستم ببند

نبندد مرا دست چرخ بلند

که گر چرخ گوید مراکاین نیوش

به گرز گرانش بمالم دو گوش ...

... دهم بی نیازی سپاه ترا

به چرخ اندر آرم کلاه ترا

ازان پس بیابم به نزدیک شاه ...

فردوسی
 
۸۰

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۹

 

... مگر کاسمانی سخن دیگرست

که چرخ روان از گمان برترست

همه پند دیوان پذیری همی ...

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۴۹۲