گنجور

 
۷۱۴۱

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۲ - جواب

 

... مرا ده غوص در بحر ولایت

ازین دریا گهر باید ربودن

پس از آن گوهر تحقیق سودن ...

... سؤال از بحر علمست و جوابش

ز دریایی که لاهوتست آبش

زدی سر خدا را حلقه بر در ...

... بدور چشم ساقی می پرستیم

که دریای ولایت بی کنارست

کسی داند که سباح بحارست ...

... بساغر کن که باشد کشتی نوح

بدریای دل ای یار بهشتی

بغیر از ساغر می نیست کشتی

چو نوح من بدریا افکند فلک

ب آهنگ ملک از خطه ملک ...

... سر افرازان سر مست الستند

ز سر تا پای دریای وجودند

چو گوهر در تک عمان جودند ...

... بدل گنجد که فردست از مکانها

نه قطره ست و نه جودریاست ایندل

که درج گوهر یکتاست ایندل ...

... صراط ربط حادث با قدیمند

کسی کو مجمع این هر دو دریاست

اگر باشد برون از حصر یکتاست ...

صفای اصفهانی
 
۷۱۴۲

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۴ - جواب

 

... نماند از بایزید پیر هستی

درین دریا ز سر تا پای شد گم

بخویش این بحر آمد در تلاطم ...

... نموده کل هستی را فراموش

یکی دریا کشیدست و طلبکار

حریفان خفته او بنشسته بیدار ...

... فنا را سر فرو برد او بکانون

ز دریای بقا آورد بیرون

ب آتش رفت و بیرون آمد از آب ...

صفای اصفهانی
 
۷۱۴۳

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۶ - جواب توضیح

 

... بباب پیر خرقانی باو گفت

ز دریا آمدی از خود جدا شو

در آ چون من درین مشکوی و ما شو ...

صفای اصفهانی
 
۷۱۴۴

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۹ - ادامه

 

... شوم من تشنه و آن می فزونتر

زدم دریا و چونان بحر قلزم

لب من خشک و جانم در تلاطم ...

... نهایت کرد بعد خود بهانه

گرفت از قرب این دریا کرانه

بود دریای بی پایاب و ساحل

دل صاحبقران و جان کامل ...

صفای اصفهانی
 
۷۱۴۵

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۲۸ - شاهنشاهی زریر بزرگ و رفتن او به یونان

 

... سواره و پیاده کشیدی ببند

به دریا فزون داشت کشتی به جنگ

همه ناخدایان چو جنگی نهنگ

سپهدار دریا بدی ریونیز

دگر پرگزسب و دیگر آرتمیز ...

... که در پهلوی اسب و زاده یکی است

همان خشت کو زد به دریای آب

از او داستانی است با آب و تاب

ز دریا گذر کرد برسان ابر

به یونان درآمد به سان هژبر

اگرچه در آن داروگیر و ستیز

به دریا درون کشته شد ریونیز

ولی ملک آتیقه یک سر بسوخت ...

میرزا آقاخان کرمانی
 
۷۱۴۶

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۳۰ - شاهنشاهی اردشیر دراز دست ملقب به بهمن

 

... هم از فر شاهان ایران بکاست

سپاهی زدریا برآراستند

همه ملک ایعونیه خواستند ...

... پدر ملتیاویس با دستبرد

به دریا و خشکی بسی جنگ کرد

به ایرانیان کار بس تنگ کرد ...

میرزا آقاخان کرمانی
 
۷۱۴۷

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۳۲ - جنگ های اردشیر در مغرب

 

... به خاک اندر آمد سر جاودان

تمیستوکل کو بد به دریا امیر

به زنهار آمد بر اردشیر ...

میرزا آقاخان کرمانی
 
۷۱۴۸

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۳۸ - جنگ های اردشیر در خاک یونان

 

... به جنگ اندرون کشته شد تمبرون

به دریا شکستند کشتی هزار

بکشتند پیزاندر نامدار ...

میرزا آقاخان کرمانی
 
۷۱۴۹

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۴۲ - فتوحات اخواست در فلسطین و مصر

 

... همه شهر صیدا سراسر بسوخت

به دریا بسوزاند کشتی همه

چو گرگ اندر آمد میان رمه ...

میرزا آقاخان کرمانی
 
۷۱۵۰

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۹۸ - خطاب به ابنای وطن گرامی

 

... همش رای فرخ همش زور هنگ

به خشکی پلنگ و به دریا نهنگ

فراوان هنرها و رایش نکو ...

میرزا آقاخان کرمانی
 
۷۱۵۱

میرزا آقاخان کرمانی » نامهٔ باستان » بخش ۱۰۳ - در مقام اندرز و نصیحت ملوک

 

... همه داوری ها به آیین و ره

به دریا پدیدار سازی تو ناو

زخشکی به آیین ستانی تو ساو ...

میرزا آقاخان کرمانی
 
۷۱۵۲

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱

 

... خدا را ناخدا کشتی مران در بحر طوفان زا

که کشتی هاست با موج در این دریا ز عاقل ها

روانند از پیت عشاق مشرق ها به مغرب ها

ز ساحل ها به دریاها ز دریاها به ساحل ها

بباید همچو مجنون سر نهادن جانب صحرا ...

حاجب شیرازی
 
۷۱۵۳

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴

 

... بجستجوی تو ای گوهر مراد زدند

عقول غوطه چو غواص هفت دریا را

ولی به خلوت دل عشقشان هدایت کرد ...

حاجب شیرازی
 
۷۱۵۴

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷

 

... پیش ناحق ز حقیقت چه زنی دم هشدار

چون به دریا فکنی وحشی صحرایی را

یوسفان دست ندانند و ترنج از حسنت ...

حاجب شیرازی
 
۷۱۵۵

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶

 

... کز حق این گرامافون بر صدای موزیک است

در نهاد این کشتی در ضمیر این دریا

نور رستگاری بین چون کناره نزدیک است ...

حاجب شیرازی
 
۷۱۵۶

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱

 

... خط و خالت را سواد است از شعاع عارضت

آری آری برق در دریا شبه می پرورد

خاکساری بین که غیر از مادر آگاه خویش ...

حاجب شیرازی
 
۷۱۵۷

حاجب شیرازی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۲

 

... دل صدف وار پر از معنی گوهر بد از آن

سینه صافی ما صنعت دریا می کرد

سوختم از شرر آتش غیرت حاجب ...

حاجب شیرازی
 
۷۱۵۸

شاطر عباس صبوحی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱ - چشمه، دریا، قطره

 

... از غم فراق او حال دل اگر پرسی

چشمه بود دریا گشت قطره بود عمان شد

شاطر عباس صبوحی
 
۷۱۵۹

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - در نکوهش سپاهیان روس تزاری هنگام توپ بستن بگنبد امام هشتم فرماید

 

... که از عنان بگلستان خرند زندان را

اگر ستاره شود ابر و آسمان دریا

خموش کی کند این کوه آتش افشان را

ادیب الممالک
 
۷۱۶۰

ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - در ستایش بیطرفی ایران هنگام جنگ عمومی و نکوهش همسایگان جنوبی و شمالی «انگلیس و روس » فرماید

 

همتی ای ناخدا کرم کن و دریاب

کشتی ما را که اوفتاده به گرداب ...

... کشتی در ورطه و مسافر حیران

دریا پرجوش و ناخدا شده در خواب

ای کرم ایزدی مدد کن و برهان ...

... گفتمش ای بیخرد چگونه کند جنگ

آنکه بدریا در اوفتاده بغرقاب

ایزد یکتا نخواست کار جهان را ...

... جان برادر درین قضیه معجب

ژرف بیندیش و سر مسیله دریاب

بر صفت بکر و تغلب آمده امروز ...

ادیب الممالک
 
 
۱
۳۵۶
۳۵۷
۳۵۸
۳۵۹
۳۶۰
۳۷۳