گنجور

 
حاجب شیرازی

روشنیم سر تا پا گر زمانه تاریک است

گلشنیم پا تا سر راه وصل باریک است

یار، از قدم با ماست گر رقیب نامحرم

گه به فکر تفریق و گاه فکر تفکیک است

کیست کز غم عشقش جان به در تواند برد

دیلم است یا کرد است ترک یا که تاجیک است

انگلیس یا آلمان روس یا که اتریش است

ژاپنی است یا چینی روم یا که بلژیک است

هرچه امپراتور، است یا رئیس‌جمهور است

یا ز مسجد اقصی یا ز خاک مکزیک است

امر تو، بر او جاری‌ست نهی تو، بر او ساری‌ست

نی مجال شبهه استی نی مقام تشکیک است

خرمگس مکن زین بیش در کدوی ما وِز وِز

کز حق این گرامافون بر صدای موزیک است

در نهاد این کشتی در ضمیر این دریا

نور رستگاری بین چون کناره نزدیک است

از تصرف این بیت فخرهاست بر حافظ

روح پاک او حاضر هان برای تبریک است

مدعی تو خونخواری صلح کل مدزد از ما

این چه رندی بی‌جا این چه وضع پولتیک است

خامه‌ام تفنگ آمد چامه‌ام شرپنل توپ

«حاجبا» به دشمن گو، هان زمان شلیک است