عارف قزوینی » تصنیفها » شمارهٔ ۱۲
... نرگس شهلا ره ایما گرفت
لاله ازین داغ به دل جا گرفت
عاقبت این هیز زیان می کند ...
عارف قزوینی » تصنیفها » شمارهٔ ۱۴ - از کفم رها
... دل به کار من من به کار دل
داغدار چون لاله اش کنم
تا به کی توان بود خار دل ...
عارف قزوینی » تصنیفها » شمارهٔ ۲۸ - مارش خون
... رنگ خون رنگ میمون مینوست
دشت بی لاله دیدن نه نیکوست
گل به دربار خون تهینت گوست
قوۀ مجریه کاینات است
خسرو خون گر شبیخون آورد چون لاله گلگون
سازد از خون شهر و بیرون دشت و هامون دشت و هامون ...
عارف قزوینی » تصنیفها » شمارهٔ ۳۲ - باد خزانی
... ای ابر آذار طرف چمنزار بگری چو من زار
چون آتش زردشت پر کن لاله در اطراف گلزار
ای یار اکنون زن خیمه بیرون همچون فریدون ...
عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزلها » شمارهٔ ۵ - راز دل
... از غم هجر رخت به باغ تصور
چون دل خود لاله داغدار ندارم
عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزلها » شمارهٔ ۴۹ - خوش آن زمان
... دلی است گمشده از من کس ار نشان خواهد
بگو که یکدل چون لاله داغداری بود
گذار عارف و عامی به دار می افتاد ...
عارف قزوینی » دیوان اشعار » غزلها » شمارهٔ ۶۸ - غزل پوشالی
... بهار آمد و عارف نمی شود سرسبز
ز باغ و لاله و خرم گیاه پوشالی
عارف قزوینی » دیوان اشعار » دردریات (مطایبهها) » شمارهٔ ۶ - قصیدهٔ علیجان
... عصر تمدن ببین و دور تجدد
از فکلی های لاله زار علی جان
ملت وجدان کش و زبون و ریاکار ...
عارف قزوینی » دیوان اشعار » نامه ها و اشعار متفرقه » شمارهٔ ۱۲
... تا که شد ریخته خون آن همه از دختر رز
لاله در طرف چمن ترک شبیخون نکند
کار یک گلبن نوخاسته صد سرو کهن ...
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۴ - گلستان
... مثلی باشد از لیلی و از مجنونا
دشت قرمز شد یکپارچه از لاله سرخ
ربخته گویی در دشت فراوان خونا ...
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - دل بزه کار
... یک سو سرشک و یک سو داغ دل
پر باغ لاله ساخت کنارم را
گر باغ لاله داد به من پس چون
از من گرفت لاله عذارم را
در خاک کرد عشق و شبابم را ...
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - در وصف تگرگ
... ز سنگک باغ چون دشت نمک شد
که بود از لاله چون کان بدخشا
دژم شد گونه نسرین روشن ...
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۴ - گواه سخنوری
... چون سبز نبشته خط مورب
لاله چو عقیقینه جام و در وی
شنگرف به قیر اندرون مرکب ...
... برگلبن از گل هزار کوکب
از لاله ریاحین گرفته دردست
اقداحا من جمره تلهب ...
... ای زلف تو از مشک ناب اطیب
بنهاد به کف بر خضاب لاله
ای کف تو از خون من مخضب ...
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - دیروز و امروز
... امروز کوه سفته و وادی مقنطر است
یک روز آن که داشت ز دزدان چو لاله داغ
امروز همچو نرگس باکاسه زر است ...
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - حب الوطن
... خسرو معصوم را مدح و ثنایش درخور است
لاله گون بادا به باغ ملک چهر بخت تو
تا به فروردین چمن پر لاله و سیسنبر است
فال فرخ زن شهنشاها ز گفتار بهار ...
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۵۸ - در صفت شب و منقبت علی (ع)
... بار دگر علایم اسود
گفتی ز نو سلاله عباس
بردند حق آل محمد ...
... بهرام کرده پوشش خفتان
از لاله برک و درع ز بسد
وان کهکشان فشانده پیاپی ...
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۲ - جواب قصیدهٔ ادیبالممالک (در حادثه شکستن دست بهار)هم
... عصای سحرکش و مار سحرخوار آورد
اگر سلاله آزر به نار نمرودی
بهار و لاله پدید از شرار نار آورد
کف کریم تو با ساعد مساعد فضل ...
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۳ -
... هزار طبله فزون نافه تتار آورد
یکی به لاله نگر تا چگونه ایزد پاک
ز شاخ سبز هویدا شرار نار آورد ...
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۷ - بهار در اسفند
... نرگس به مثال دیده بان برخاست
لاله به مثال نیزه دار آمد
سر پیش فکنده موی ژولیده ...
ملکالشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۸۲ - آمال شاعر
... برخیز و به بستان گذر امروزکه بستان
از لاله و نسرین به بهشتست همانند
درکوه تو گفتی که یکی زلزله افتاد ...