گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار

امسال شگفتی به کار آمد

کاسفند نرفته نوبهار آمد

زان پیش که جمره بر درخت افتد

اشکوفه برون ز شاخسار آمد

دم برنکشیده خاک‌، دزدیده

خمیازهٔ گیتی آشکار آمد

سرمای عجوز نابیوسیده

گرمای تموز را دچار آمد

دی گشت هزیمتی‌، که‌زی بستان

از فروردین طلایه‌دار آمد

انبوه بنفشه چون سپاه مور

کز لشگر جم به زینهار آمد

نرگس به مثال دیده‌بان برخاست

لاله به مثال نیزه‌دار آمد

سر پیش فکنده موی ژولیده

شنبل به لباس سوکوار آمد

واندر لب جو صنوبر و ناژو

با سرو بنان به یک قطار آمد

بر شاخ شجر درفش فروردین

جنبنده ز باد و مشگبار آمد