گنجور

 
۶۲۱

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در مدح شمس الملک

 

... که هر فصلی و هر وقتی یکی حال دگر دارد

گهی بر عارض هامون ز برگ لاله گل پوشد

گهی بر ساحت صحرا ز نقش گل صور دارد ...

عمعق بخاری
 
۶۲۲

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - در مدح نصر بن ابراهیم

 

... ز بهر خدمت از عمدا شکسته قد چون عرعر

بخرمنهای لاله برفشانده دامن لؤلؤ

بچنبرهای مشک اندر نهاده توده عنبر ...

... قطار قطرهای خوی برو چون گوهرین اختر

زدیدارش وثاق من همه پر لاله و پر گل

ز گفتارش کنار من همه پر در و پر شکر ...

عمعق بخاری
 
۶۲۳

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در مدح خاقان ملک خضر

 

... چو هیکلهای چین از نقش آزر

بصحرا بر فشاند لاله و گل

بلاله در چکاند لؤلؤ تر

کند مر آب دیده را مصعد

کند مر خاک تیره را معنبر

بلاله زارها برگسترد سیم

بسبزه زارها برگسترد زر ...

عمعق بخاری
 
۶۲۴

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - در مدح نصیر الدوله ناصرالدین ابوالحسن نصر

 

... گاهی نقاب پوشد از پرده بخار

آن لاله نهفته در و آب چشم ابر

گویی که جامهای عقیقست پر عقار ...

... از ژاله نقش این همه پر گوهر بدیع

وز لاله فرش آن همه یاقوت آبدار

رنگست رنگ رنگ همه کوهسار و دشت ...

... پیرامنم ز آب دو دیده چو آبگیر

پیراهنم ز خون دو چشمم چو لاله زار

نه بر وصال روی تو ای دوست دسترس

نه بر دریغ و حسرت هجران تو قرار

گه لاله بر دمد بر خم بر ز خون دل

گه سبزه بر دمد زنم دیده بر کنار ...

عمعق بخاری
 
۶۲۵

عمعق بخاری » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - در نکوهش اغل نام

 

... لیکن ستم بود بکنار چنان سگی

سرو ستاره عارض و خورشید لاله پوش

او زن بمزد باشد و این عورتان ما ...

عمعق بخاری
 
۶۲۶

عمعق بخاری » دیوان اشعار » مقطعات و اشعار پراکنده » شمارهٔ ۴

 

... شمشاد طوق فاخته گردد بکوهسار

خلخال لاله کبک دری را عطا برد

باشد صواب باده چو از ناف یاسمین ...

عمعق بخاری
 
۶۲۷

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - در مدح سیف الدوله محمود ابراهیم

 

... از خنده دزدیده فروبسته دهانرا

وان لاله که از حرص ثنا گفتن خسرو

آورد برون از لب و از کام زبانرا ...

ابوالفرج رونی
 
۶۲۸

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در مدح منصور سعید

 

... که گلشن را شبه پروین است

گرد بستان ز فروغ لاله

گویی آتشکده بر زین است ...

ابوالفرج رونی
 
۶۲۹

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح خواجه منصور سعید احمد

 

... راست چون چشم اعور و احول

لاله و گل کفیده روی به روی

چون سماکین رامح و اعزل ...

ابوالفرج رونی
 
۶۳۰

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۶ - در مدح خواجه ابوسعد بابو

 

... ز نرگس مانده باغ و جوی مفلس

ز لاله گشته کوه و دشت حامل

شب سور است پنداری جهان را ...

... جز اندر غایت انعام و اکرام

در او لاله چه داند گفت عامل

چو ابر هاطل اندر حق شوره ...

ابوالفرج رونی
 
۶۳۱

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۱ - در مدح علاء الدوله ابوسعد سلطان مسعود بن سلطان ابراهیم بن سلطان مسعود بن محمود بن سبکتکین

 

... عرق به بوی گلابی همی چکد ز مسام

بخار جمره در انگور و لاله در گویی

همی گذارد لعل و همی طرازد جام ...

ابوالفرج رونی
 
۶۳۲

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۷ - ایضاً له

 

... کوه در آب رفت از آتش میغ

لاله آتش گرفت از آب زلال

سوسن خوش زبان بدید به گفت ...

ابوالفرج رونی
 
۶۳۳

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷

 

... همیشه تا که خط و زلف دلفروز ترا

ز برگ لاله و گل بستر است و بالین است

به تخت و بخت ترا باد بستر و بالین ...

ابوالفرج رونی
 
۶۳۴

ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶

 

... بیداری شب ز نرگس آموخته ام

زیرا که چو لاله با دل سوخته ام

ابوالفرج رونی
 
۶۳۵

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۶ - کشته شدن زرفام بدست شهریار گوید

 

... کزآن پشت گاو زمین یافت خم

فلک گشت از موج خون لاله گون

سرنامداران بخون شد نگون ...

... نشستند فیلان بخون تا به ناف

پراز لاله شد دامن کوه قاف

کجک در کف پیلبان گشت آل ...

عثمان مختاری
 
۶۳۶

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۴۴ - رزم توپال با شهریار و کشته شدن توپال گوید

 

... جهان کرد بر شاه ارژنگ تنگ

ز خون شد زمین هر طرف لاله رنگ

سپهبد به نیروی پروردگار ...

عثمان مختاری
 
۶۳۷

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۵۶ - آمدن رسول پادشاه خاور زمین به پیش لهراسپ و شکایت کردن او از ابلیس دیو گوید

 

... به برج بره آفتاب اندرون

هوا همچو قیر و زمین لاله گون

چکاوک ز شادی پرافشان شده ...

عثمان مختاری
 
۶۳۸

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۶۵ - رسیدن شهریار به بیشه چهارم و جنگ او با موران و دیدن دخمه گرشاسب را گوید

 

... یکی باغ دید او چه خرم بهار

همه باغ پر سنبل و لاله بود

ز بلبل همه باغ پرناله بود ...

عثمان مختاری
 
۶۳۹

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۶۸ - رسیدن شهریار به بیشه هفتم و جنگ او با زنگیان گوید

 

... تو گفتی که زد غوطه در بحر خون

که ازخون بدی جوشنش لاله گون

سه کس بود مرده ز مردان او ...

عثمان مختاری
 
۶۴۰

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۶۹ - رسیدن شهریار به بیشه هشتم و جنگ او با بوزینگان گوید

 

... که مهر و مه و آسمان آفرید

گل و لاله و بوستان آفرید

که روشن روانم هوادار تست ...

عثمان مختاری
 
 
۱
۳۰
۳۱
۳۲
۳۳
۳۴
۳۶۲