... محال باشد ازو بر کرانه کرد عبر

ز موج حادثه هر دم هزار کشتی زفت

غریق گشته درین بحر ژرف پهناور ...

... گشته بر این کاروان محیط یکی بحر

موج زن آنسان کز آن عبور نه ممکن

خیره در این آب کاروان بشب تار ...

... بر در کوی تو خاضع و متحنن

جان طلبی هان بخواه حاضر و موجود

دل طلبی هین بگیر ظاهر و باطن ...

... هر آنکس دید این قدرت سرود از گفته سعدی

چه باک از موج بحر آن را که باشد نوح کشتیبان

سپردندش کلید مملکت پیش از ملک زیرا ...

... چونانکه بر مریم رطب از نخل خرما ریخته

تا گل برافرازد علم تا جنبش آرد موج یم

تا ز ابر باران دمبدم در کوه و صحرا ریخته ...

... ور چرخ نه در دست تو گفتم که سمایی

عمان اگر از طبع بلندت نزدی موج

هرگز ننمودی چو کفت گوهر زایی ...

... پای ما لنگ است و ره باریک و وادی هولناک

ابر تاریک از شمال و موج طوفان از جنوب

سیلی اخوان و دشنام پدر بینی که گشت ...

... نایب السلطنه با داد خداداد آمد

بحر علم آمد و از گوهر تابان زد موج

کوه عزم آمد و با پنجه پولاد آمد ...

... دانش آیینه کرم زیور شجاعت حظ و بخش

قطره ای از موج او صد رود جیحون کرده غرق

شعله ای از برق او صد کوه قارون کرده پخش ...

... ای تن آسان مانده در ساحل باستخلاص ما

همتی بگمار کاندر موج طوفان اندریم

پرتوی ای مهر رحمت لطفی ای باد بهار ...

... شاهی و شاهزاده ای ماهی و ماهپاره ای

بحر خجل ز موج او چرخ کمینه اوج او

ساخته نیست فوج او از صده و هزاره ای ...

... خسان را جز قبای ماتم اندر بر نمی ماند

بلی با موج دریا شعله اخگر نمی ماند

به پیش تند صرصر تل خاکستر نمی ماند ...

... زنجیر کین در آرزوی گردن علیل

میزد فرات موج پیاپی ز اشتیاق

میگفت و داشت دیده پر از خون چو رود نیل ...

... به طوفان حوادث نوح گشته

ربوده کشتیش را هر زمان موج

گهی اندر حضیض و گاه بر اوج ...

... نثرش ستاره ریخته بر اطلس سپهر

نظمش فکنده موج برخسار رود نیل

در حل مشکلات قوافی بارتجال ...

... جیش تو بروم فوج در فوج

چون بحر مدیترانه در موج

از ساحل رودخانه کر ...

... زین سبب زود بایدم رفتن

تا نگردم دچار موج فتن

ثالثا وقت بنده می گذرد ...

... باز ینوار جو پناد هوا

هست سوراک آب موج و حباب

همچو گوراب دشت آب نما ...

... و آنکس که بر فرازش بازی گر است غازی

خیزآب و کوهه موج است دریا کنار ساحل

اشناب و آشنا دان و اشناء آب بازی ...

... ام است مردوفم آمد زن و ابوزوج است

چنانکه بکنابیز است و واک خود موج است

قنات آکدک و سورس چشمه لای چوفانژ ...

... خامی گفتار خویش و زشتی کردار

آنانکه چو خس ز جنبش موج

گاهی بحضیض گاه در اوج ...