چو کوفت کاروان بلاطبل اصلا
شد بر فلک زکاخ شرف بانک الرحیل
زآوای کوس ایتهالنفس ارجعی
افتاد شور و ولوله در عترت خلیل
فرخ رخی ز آل علی مهتری سترگ
صافی دلی زبیت صفی سیدی جلیل
«عبدالله بن عبدالباقی » که فکرتش
شد فضل را مربی و فرهنگ را دلیل
کلکش درخت طوبی و دفتر جمال حور
خویش بهشت خرم و طبعش چو سلسبیل
نثرش ستاره ریخته بر اطلس سپهر
نظمش فکنده موج برخسار رود نیل
در حل مشکلات قوافی بارتجال
زد هودج عروس معانی بپشت پیل
بس خامه اش بکوثر دانش در آشنا
برده سبق ز قادمه پر جبرئیل
اندر سرود شعر تخلص امیر داشت
کاندر سخن نبود امیری چو او نبیل
روز دوشنبه نیمه شعبان برات خلد
بگرفت و شد بدار بقا سالک سبیل
شد خانه کمال زهجران او خراب
شد پیکر کلام ز فقدان او علیل
فکرت عقیم و هوش مشوش هنر غریب
دانش یتیم و عقل پریشان ادب ذلیل
دستار برگرفت ز سوگش خطیب چرخ
وز ماتمش دبیر فلک جامه زد بنیل
جستم ز بحر طبع «امیری » بالتماس
تاریخ سال رحلت آن میر بی عدیل
گفتا یکی نخست رقم کن «بصحن خلد»
ز آن پس نگار «شد بلب جوی سلسبیل »
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای میر بی نظیر و خداوند بی عدیل
همنام خویش را بهمه بابها بدیل
نه گوش روزگار شنیده ترا نظیر
نه چشم کائنات بدیده ترا عدیل
شاهی نیاوریده چو تو آسمان بزرگ
[...]
عمرم همی قصیر کند این شب طویل
وز انده کثیر شد این عمر من قلیل
دوشم شبی گذشت چگویم چگونه بود
همچون نیازتیره و همچون امل طویل
کف الخضیب داشت فلک ورنه گفتمی
[...]
ای روی تو چو خلد و لب تو چو سلسبیل
بر خلد و سلسبیل تو جان و دلم سبیل
در طاعت هوای تو آمد دلم ، از آنک
از طاعتست یافتن خلد و سلسبیل
ناهید پیش طلعت تو کسی دهد فروغ؟
[...]
از روضه بهشت سبیل است سلسبیل
در پنج تن که ششمشان بود جبرئیل
ای روی تو چو خلد و لبانت چو سلسبیل
بر خلد و سلسبیل تو جان و دلم سبیل
در طاعت وای تو آمد دلم از آنک
از طاعت است یافتن خلد و سلسبیل
ناهید پیش طلعت تو کی دهد فروغ
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.