گنجور

 
ادیب الممالک

داد فرخ فر پسر را شاه تاج بخش

آبگون تیغی ز گوهر با فروغ و با درخش

نو عروسی تن ز خارا کرده رخت از پرنیان

چادر از زرسره گلگونه از لعل بدخش

دولتش کابین هنر مشاطه ملکت خوابگاه

دانش آیینه کرم زیور شجاعت حظ و بخش

قطره ای از موج او صد رود جیحون کرده غرق

شعله ای از برق او صد کوه قارون کرده پخش

مهر تابانست شاه و ابر آبانش پسر

مهر تابان ابر آبان را فرستاد آذرخش

تا کند با دشمنان ملک و دین در روزگار

آنچه کرد اندر صف توران زمین سالار رخش

ای ولیعهد جوان امروز با شمشیر شاه

خنجر بهرام بستان افسر کیوان بخش