گنجور

 
ادیب الممالک

داد فرخ فر پسر را شاه تاج بخش

آبگون تیغی ز گوهر با فروغ و با درخش

نو عروسی تن ز خارا کرده رخت از پرنیان

چادر از زرسره گلگونه از لعل بدخش

دولتش کابین هنر مشاطه ملکت خوابگاه

دانش آیینه کرم زیور شجاعت حظ و بخش

قطره ای از موج او صد رود جیحون کرده غرق

شعله ای از برق او صد کوه قارون کرده پخش

مهر تابانست شاه و ابر آبانش پسر

مهر تابان ابر آبان را فرستاد آذرخش

تا کند با دشمنان ملک و دین در روزگار

آنچه کرد اندر صف توران زمین سالار رخش

ای ولیعهد جوان امروز با شمشیر شاه

خنجر بهرام بستان افسر کیوان بخش

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ادیب الممالک

ای رخت چون ماه نخشب وی لبت لعل بدخش

از نگاهی عمر کاهی وز نگاهی روح بخش

فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلات

هست در بحر رمل این قطعه با تاب و درخش

باشد از الحان موسیقی نوای دیف رخش

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از ادیب الممالک
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه