گنجور

 
۴۴۸۱

حکیم نزاری » سفرنامه » بخش ۳ - آغاز کتاب

 

... وقت ایشان باد در عیش لذیذ

چرخ بی بنیاد اگر بیخم بکند

قرعۀ عزم سفر بر من فکند

دشمنی خود کار چرخ تند خوست

هرگز از دشمن نیاید بوی دوست ...

حکیم نزاری
 
۴۴۸۲

حکیم نزاری » سفرنامه » بخش ۴ - حکایت

 

... رفته بر افلاک روزی چند بار

در بلندی کرده بر چرخ افتخار

او ز مقابل کوه بام آسمان ...

حکیم نزاری
 
۴۴۸۳

حکیم نزاری » سفرنامه » بخش ۵ - حکایت

 

... ز آتش دوزخ فرو شوید گزند

بعد روزی چند چتر چرخ سای

بر گرفت اختر به پیروزی ز جای ...

... گفتمش این گنج ازین ویرانه نیست

آفتابست او و چرخ این خانه نیست

هرگز آخر حوز در دوزخ که دید ...

حکیم نزاری
 
۴۴۸۴

حکیم نزاری » ادب‌نامه » دیباچه » بخش ۲

 

... هدایت از آنجا که همراه تست

سر چرخ بر خاک در گاه تست

از آنجا که گویم به عقل و به رأی ...

... اگر زین فواید شوی بهره مند

برآیی ز پستی به چرخ بلند

دو شش باب کردم برین باغ باز ...

حکیم نزاری
 
۴۴۸۵

حکیم نزاری » ادب‌نامه » باب سوم - در احترام فرمان پادشاه داشتن و به رضای او تسلیم بودن » بخش ۶

 

... به صدر ندیمی چو گشتی قرین

مکش خویشتن را به چرخ برین

مشو پیش مخدوم گستاخ گوی ...

حکیم نزاری
 
۴۴۸۶

حکیم نزاری » ادب‌نامه » باب هشتم - در نکوهش غرور و عجب و دروغ و شکر احسان خداوندگار به جای آوردن » بخش ۱

 

... بود دانش آشکار و نهان

به دانش گرت هست بر چرخ راه

فزونی روا نیست بر پادشاه ...

... چو کاری برآید ز دستت پسند

سبک برکشی سر به چرخ بلند

تن آسانی و بی غمی خو کنی ...

... چو از نعمت شاه گردی غنی

طمع دار محنت ز چرخ دنی

دهد نکبتت عاقبت گوشمال ...

حکیم نزاری
 
۴۴۸۷

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶ - اشعار حاوی و قایع تاریخی از قران السعدین (حاوی مجمل کتاب ) مجموع عنوان‌های فصول مثنوی و قران السعدین که ضمنا فهرست مندرجات کتاب میباشد نیز بذات خود یک قصیدهٔ مستقل میشود و آنرا در اینجا میریم :

 

... که زبهر تو فرو چند برم آب دهان

صفت چرخ کمایی که به بازوی شه است

نیم چرخ ست که او نام نهاده ست کمان

صفت تیر که بارانش به غایت سخت ست ...

... اتصال مو و خورشید و قران سعدین

چرخ گر دانست بگرد سرایشان گردان

صفت کشتی و در یابسیان کشتی ...

امیرخسرو دهلوی
 
۴۴۸۸

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۲ - ( رسیدن کیقباد به دهلی )

 

... گوش نیوشنده همی کرد باز

ماه وشان چرخ زنان پای کوب

گشته به مو از ره شه خاکروب ...

امیرخسرو دهلوی
 
۴۴۸۹

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۰ - در صفت باران موسمی هند

 

... محتکران را شده خانه خراب

چرخ نگون طشت شده سیل بار

طشت نگون آب نه گیرد قرار ...

امیرخسرو دهلوی
 
۴۴۹۰

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۶ - تشبیه و تمثیل

 

... مغز جهان بوی دو بستان کشید

چرخ یکی شد به دو ماه تمام

بزم یکی شد به دو دور مدام

امیرخسرو دهلوی
 
۴۴۹۱

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۴۷ - تخیل

 

... کرده گهر پیش کش مشتری

چرخ یکی حلقه انگشترین

بر سر یک حلقه هزاران نگین ...

امیرخسرو دهلوی
 
۴۴۹۲

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۰ - عکس و تبدیل

 

چرخ نداند در و دیوار کس

تکیه به دیوار و درش کرده بس ...

... خانه یک مردم و صد مردمی

چتر شه آنست که شد چرخ ماه

چرخ مه این است که شد چتر شاه

ور قلم از سحر زبان بر کشم ...

امیرخسرو دهلوی
 
۴۴۹۳

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۶۲ - ذوقا فیتین

 

... بردن جان را به غنیمت شمرد

چرخ ز بیداد عنان تافته

مملکت از ظلم امان یافته ...

... چنگ نوا زنده نوا بر کشید

خوشه چرخ از علف خانه خیز

بهر عروسان سحر دانه ریز ...

امیرخسرو دهلوی
 
۴۴۹۴

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۴ - قلم زدن نخست در شرح تیغ زدن جمهور سلاطین ماضیهٔ دهلی

 

... چو او هم رخش عشرت را عنان داد

بدو هم چرخ دور همگنان داد

به هر پیمانه پر می ریختی در ...

امیرخسرو دهلوی
 
۴۴۹۶

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷۶ - آغاز انشعاب عشقهٔ عشق خضر خان از شاخ سبز و تر دول رانی

 

همیشه دور چرخ لاجوردی

نداند پیشه ای جز ره نوردی ...

... غرض ناگه رسید از غیب تیری

که تیر چرخ زان بر زد نفیری

بماند آن رخش آتش پای سرکش ...

امیرخسرو دهلوی
 
۴۴۹۹

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸۲ - صفت داغهای جدائی، که دود از نهاد آن دو آتش زده فراق براورده

 

... به نام و نامه ای گردند خرسند

که چون دوران چرخ از بی وفایی

فگند آن هر دو عاشق را جدایی ...

امیرخسرو دهلوی
 
۴۵۰۰

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸۶ - راز نامه عتاب آمیز ظل الله سوی شمس الحق خضر خان

 

... به فیروزی دو ماهی باش ز آن سوی

که تا فیروزه چرخ آرد بتو روی

چو تسکین غبارت باز دانیم ...

... نه باد گرم بر رویش وزیده

چه داند خوی چرخ بی وفا چیست

وزین گردنده ثابت در جهان کیست ...

... به سرعت سوی حضرت شد شتابان

چو مه در چرخ و باد اندر بیابان

شبا روزی به تیزی کرد ره قطع ...

امیرخسرو دهلوی
 
 
۱
۲۲۳
۲۲۴
۲۲۵
۲۲۶
۲۲۷
۴۹۲