گنجور

 
۴۴۸۱

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۴

 

... سرو هم با علم سام رسید

موج را درع نریمان دادند

سیل با دبدبه عام رسید ...

حزین لاهیجی
 
۴۴۸۲

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۵

 

... دلم از یاد او باغ و بهاری در نظر دارد

فرو شد از رگ مژگان به کوثر موج استغنا

کسی کز رهگذار او غباری در نظر دارد ...

حزین لاهیجی
 
۴۴۸۳

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۳

 

... جایی که دود حوصله طور شد بلند

شد موج زن ز جلوه او سیل فتنه ای

گرد خرابی از دل معمور شد بلند ...

حزین لاهیجی
 
۴۴۸۴

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۴

 

... از آن روزی که دل را با محبت آشنایی شد

به ذوق وصل موج شور محشر می زند خاکش

به خون غلتیده ای کو زخمی تیغ جدایی شد ...

... که عمرم صرف تفسیر کتاب آشنایی شد

رگ سنگش ز شوخی موجه دریای خون گردد

به میدانی که مژگان تو در تیغ آزمایی شد ...

حزین لاهیجی
 
۴۴۸۵

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۷

 

موج حیات از آن گل رخساره نگسلد

فیض مدام از آن لب می خواره نگسلد ...

حزین لاهیجی
 
۴۴۸۶

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۸

 

... به هر محفل که حرفی زان عذار آتشین باشد

شود در موج آب زندگانی سبزه اش غلتان

در آن گلشن که ابروی تو را از ناز چین باشد ...

حزین لاهیجی
 
۴۴۸۷

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۹

 

تبسم شرمگین ز آن غنچه خودکام می بارد

عرق چون موج شبنم زان رخ گلفام می بارد

به قدر قابلیت میوه افشان است هر نخلی

از آن سرو سهی زیبایی اندام می بارد

ز شهد التفاتش موج لذت می زند کامم

دهان تنگ او را بوسه از پیغام می بارد ...

حزین لاهیجی
 
۴۴۸۸

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۱

 

... یک حرف بیش نبود تقطیع بحر ایجاد

چون موج هر چه گفتیم تکرار می نماید

اسرار عشق و مستی ست اشعار عارف روم ...

حزین لاهیجی
 
۴۴۸۹

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۶

 

... عالم به گرد رفت و سواری ندید کس

سرگشتگان چو موج بسی دست و پا زدند

زین بحر بیکرانه کناری ندید کس ...

حزین لاهیجی
 
۴۴۹۰

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۶

 

... دهر آرمیدگان را از جای برنیارد

آب گهر بنازد بر موج لنگر خوبش

برده ست بو دماغم از نشیه های داغم ...

حزین لاهیجی
 
۴۴۹۱

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۹

 

... تماشا در بهشت افتاد از حسن خدادادش

شمارد موج نقش جویباران طوق قمری را

سر و برگ گرفتاران ندارد سرو آزادش ...

حزین لاهیجی
 
۴۴۹۲

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۰

 

چو موج می جدا از باده نتوان کرد پیوستش

بود میخانه زیر دست مژگان سیه مستش ...

حزین لاهیجی
 
۴۴۹۳

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۹

 

... بفکن عنان جلوه گلگون ناز را

تا موج سبزه می گذرد از رکاب گل

هرکس شکسته است به جامی خمار خویش ...

حزین لاهیجی
 
۴۴۹۴

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۴

 

... اگر نگردم از آن نازنین سوار خجل

گلوی تشنه من موج خیز کوثر شد

چرا نباشم از آن تیغ آبدار خجل ...

حزین لاهیجی
 
۴۴۹۵

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۶

 

... ساقی به همت کف دریا نوال تو

از موج خیز هر مژه طوفان برآورم

از خامشی گشوده نشد قفل دل مرا ...

حزین لاهیجی
 
۴۴۹۶

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۲

 

ز خود دور آن دلارا را نمی دانم نمی دانم

جدا از موج دریا را نمی دانم نمی دانم

دمید از مشرق هر ذره ای سر زد ز هر خاری ...

حزین لاهیجی
 
۴۴۹۷

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۳

 

... گسستن نیست در پی کاروان بی قراران را

چو موج از خود به هر جانب روم تنها نمی مانم

به این ضعفی که نتوانم به سعی از خویشتن رفتن ...

حزین لاهیجی
 
۴۴۹۸

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۴

 

... میخانه تو را دانم پیمانه تو را یابم

چندان که زنم غوطه چون موج به هر دریا

در سینه هر قطره دردانه تو را یابم ...

حزین لاهیجی
 
۴۴۹۹

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۷

 

... یکسال در میانه چو گل جام می کشم

در موج خیز عشق گران است لنگرم

باری که بر دل است به آرام می کشم ...

حزین لاهیجی
 
۴۵۰۰

حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۲

 

... بحر را حوصله ام غرق خجالت دارد

موج بی طاقت خود را به کناری نزدم

به چه تقصیر فلک خاک به چشمم ریزد ...

حزین لاهیجی
 
 
۱
۲۲۳
۲۲۴
۲۲۵
۲۲۶
۲۲۷
۲۶۳