گنجور

 
۴۲۶۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴۸

 

... رنگ دارد آتشی از کاروان بوی گل

می توان از موج خون کردن سراغ بسملم

پر فشانیهای یأس آخر به تسکین می کشد ...

... بی نفس خاموش می گردم چراغ بسملم

موج با صد بال وحشت قابل پرواز نیست

جز تپیدن بر نمی دارد چراغ بسملم ...

بیدل دهلوی
 
۴۲۶۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴۹

 

... به پستی می توان زد لاف معراج از لب بامم

هزاران موج ساحل گشت چندین قطره گوهر شد

همان محمل طراز دوش بیتابیست آرامم ...

بیدل دهلوی
 
۴۲۶۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶۴

 

... دل می کشد این بار و من از شرم گرانم

موج گهر از دوری دریا به که نالد

فریاد که در کام شکستند زبانم ...

... چندان نشدم آب که گردی بنشانم

بیدل نکند موج گهر شوخی جولان

در سکته شکسته ست قدم شعر روانم

بیدل دهلوی
 
۴۲۶۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶۵

 

... فرصت شمر تیر نشسته ست کمانم

چون موج گهرصرفه نبردم ز تأمل

زبن عرصه برون برد همین ضبط عنانم ...

بیدل دهلوی
 
۴۲۶۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶۸

 

... ز سامان عرق بیدل خطش حسنی دگر دارد

گهر در رشته موج رگ گل می کند شبنم

بیدل دهلوی
 
۴۲۶۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷۲

 

... نغمه ساز دو عالم را صدای پا کنم

هیچ موجی از کنار این محیط آگاه نیست

من ز خود بیرون روم تا ساحلی پیداکنم ...

... یار گرم پرسش و من بیخبر کو انفعال

تا ز موج آب گردیدن سری بالا کنم

عمر من چون شعله تصویر در حیرت گذشت ...

بیدل دهلوی
 
۴۲۶۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷۵

 

... خشکی اگر تهمت ساغر کنم

عزتم این بس که چو موج گهر

پای به دامن کشم و سر کنم ...

بیدل دهلوی
 
۴۲۶۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹۱

 

عمرها شد از ادب موج گهر در دامنم

ننگ لغزیدن ندارم پای سر در دامنم ...

بیدل دهلوی
 
۴۲۶۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹۳

 

... من هم درین توهم همسایه یقینم

چون موج از محبت هر چند آب گشتم

نگذاشت آتش آخر دنبال انگینم ...

بیدل دهلوی
 
۴۲۷۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹۴

 

... که شکل موی ضعیفم مباد تاب گزینم

دماغ دردسر موج این محیط که دارد

قدح نگون کنم و مشرب حباب گزینم ...

بیدل دهلوی
 
۴۲۷۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۹۹

 

به هر طرف که هوای سفر شکست کلاهم

همان شکست شد آخر چو موج توشه راهم

خیال موی میان که شدگره به دل من ...

بیدل دهلوی
 
۴۲۷۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۰

 

... دیگر چه وانماید آیینه سیاهم

باید چو موج گوهر آسوده خاک گشتن

از عافیت مپرسید در منزلست راهم ...

بیدل دهلوی
 
۴۲۷۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰۱

 

... آمد به یاد شوقم کیفیت خرامی

شد موج ساغر می در چشم تر نگاهم

ای زلف یار تاکی با شانه همزبانی ...

بیدل دهلوی
 
۴۲۷۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱۴

 

... خیال هستی موهوم سرخوشم دارد

وگرنه در رگ تاکست موج صهبایم

چو عمر رفته ندارم امید برگشتن ...

بیدل دهلوی
 
۴۲۷۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱۵

 

... در انجمن سرمه نشسته ست صدایم

با موج گهر باخته ام دست و گریبان

از دامن خود نیست برون لغزش پایم ...

بیدل دهلوی
 
۴۲۷۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۲۲

 

... از نقش ما حقیقت آفاق خواندنی ست

چون موج کارنامه دریا نوشته ایم

قاصد چو رنگ باز نگردید سوی ما ...

... اسرار خط جام که پرگار بیخودی ست

بیدل به کلک موجه صهبا نوشته ایم

بیدل دهلوی
 
۴۲۷۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۲۵

 

... زین باغ اگر گلیم و اگر کاه رفته ایم

لاف صفا ز طبع هوس موج می زند

ای هوش غفلتی که پر آگاه رفته ایم ...

بیدل دهلوی
 
۴۲۷۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۲۸

 

... آرزوها در مزاج ما نفس دزدید و سوخت

خویش را چون قطره بی موج گوهر کرده ایم

اشک غلتانیم کز دیوانگیهای طلب ...

بیدل دهلوی
 
۴۲۷۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۴۱

 

... حسن عریان بود ما غیر از فنا نشناختیم

جهل موج و کف به فهم راز دریا روشن است

عشق مستغنی است گر ما و شما نشناختیم ...

بیدل دهلوی
 
۴۲۸۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۴۳

 

... ورنه ما هم شیشه واری نذر سنگی داشتیم

عافیت چون موج شست از نقش ماگرد نمود

تا شکست دل پر افشان بود رنگی داشتیم ...

بیدل دهلوی
 
 
۱
۲۱۲
۲۱۳
۲۱۴
۲۱۵
۲۱۶
۲۶۳