نی قابل سودم نه سزاوار زیانم
چون صبح غباری به هوا چیده دکانم
عمریست چو گردون به کمند خم تسلیم
زه در بن گوش که کشیده است کمانم
غیر از دل سنگین تو در دامن اینکوه
یک سنگ ندیدم که ننالد ز فغانم
هستی نه متاعیست که ارزد به تکلف
دل میکشد این بار و من از شرم گرانم
موجگهر از دوری دریا بهکه نالد
فریاد که در کام شکستند زبانم
چون رنگ فسردن اگرم دست نگیرد
بالی که ندارم به چه آهنگ فشانم
چون پیر شدم رستم از آفات تعین
در قد دوتا بود نهان خط امانم
مستان بخروشیدکه من نیز به تکلیف
پیغام دماغی به شنیدن برسانم
حرفم همه زان نرگس میخانه پیام است
گر حوصلهای هست ببوسید دهانم
نامنفعلی منفعل زندگیام کرد
چندان نشدم آب که گردی بنشانم
بیدل نکند موج گهر شوخی جولان
در سکته شکستهست قدم شعر روانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر گه که به تو در نگرم خیره بمانم
من روی ترا ای بت مانند ندانم
هر گه که برآیی به سر کو به تماشا
خواهم که دل و دیده و جان بر تو فشانم
هجرانت دمار از من بیچاره برآورد
[...]
جانا ز غم عشق تو امروز چنانم
کاندر خم زلف تو توان کرد نهانم
بر چهره عیان گشت به یکبار ضمیرم
وز دیده نهان کرد به یکبار نشانم
زین بیش ممان در غم خویشم که از این پس
[...]
چون آینه رازنما باشد جانم
تانم که نگویم نتوانم که ندانم
از جسم گریزان شدم از روح بپرهیز
سوگند ندانم نه از اینم نه از آنم
ای طالب بو بردن شرط است به مردن
[...]
ماهی رود و من همه شب خواب ندانم
وه این چه حیات است که من می گذرانم
گفتی که «چسانی، ز غمم باز نگویی؟»
من با تو چه گویم، چو ندانم که چسانم؟
یک شب ز رخ خویش چراغیم کرم کن
[...]
درهجر تو درمان دل خسته ندانم
زان پیش که روزی به غمت میگذرانم
گفتی که: به وصلم برسی زود، مخور غم
آری، برسم، گر ز غمت زنده بمانم
بر من ز دلست این همه، کو قوت پایی؟
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.