بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۹۹
... فریب آب خوردن تا کی از آیینه هستی
دو روزی گو نباشد کشتی تمثال دریایی
گوه قتل مشتاقان فسوس قاتلست اینجا ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰۹
... ننگ هوش است که چون عکس درین دشت سراب
آب آیینه کند کشتی کس دریایی
خلقی از لاف جنون شیفته آگاهیست ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۱۰
... ز نفی ما و من اثبات وحدت کرد آگاهی
حبابی چند از خود رفت و بیرون ریخت دریایی
نبود امیدی از جام سلامت غنچه ما را ...
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۱۲
... نوایی از صدف گل می کند کای غافل از قسمت
لب خشکی که ما داریم دربایی ست دریایی
به خاموشی مباش از ناله بی رنگ دل غافل ...
بیدل دهلوی » ترجیع بند
... چشمی از خود بپوش همچو حباب
تا شود جلوه گر که دریایی
یعنی از وهم این و آن بگذر ...
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۹
... حالم آن ماهی لب تشنه ز هجرت داند
که به خاک افکندش موجه ای از دریایی
نیست با کی ز فنای تو جهان را که خورد ...
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۱
هست چشمم ز غمت قلزم طوفان زایی
که بود در دل هر قطره او دریایی
چشم ما و دل پرخون که به میخانه عشق ...
... منم آن دانه درین مزرعه کز طالع خشک
قسمت من نبود قطره ای از دریایی
از سر کوی تو داند ز چه نتوانم رفت ...
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۲
... مجو در موج خیز عشق مشتاق اختیار از من
عنانش در کف موج است کشتی شد چو دریایی
حزین لاهیجی » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در ثنای حضرت امیر مؤمنان علی بن ابیطالب (ع)
... به هوای تو می زند قطره
آه دشتی و اشک دریایی
مردگان را به یک نفس بخشد ...
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۸
دل گواه است که در پرده دلارایی هست
هستی قطره دلیل است که دریایی هست
گر غرورت نکشد کلفت هم صحبتیم ...
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۹
... ز موج خیز حوادث در اضطراب نه ایم
که کشتی دل ما مدتی است دریایی است
به پای خویش کسی کی رسد به کعبه وصل ...
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۴
... زهر باید نوش کرد از جام جم باید برید
دهر دریایی است بی پایان و ما امواج او
ای رفیقان همچو موج آخر ز هم باید برید ...
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۷
... دلم را جستجویت تشنه تر کرد
سحاب لطف و دریایی چه گویم
تو را می خوانم و جان می کنم صرف ...
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۹
... هر ذره در این عالم از پرتو خورشیدی است
هر قطره که می بینی آبی است ز دریایی
در ذیل نکونامان بسیار چو بسطامی است ...
طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در خطاب بفلک دون پرور و مدح امیرالمؤمنین حیدر گوید
... تو چو بیضایی و اولاد تو همچون انجم
تو چو دریایی و اسباط تو همچون انهار
بسکه آوازه عدلت بجهان پیچیدست ...
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - قصیده در مدح سید احمد
... ز من یاد آرید ای هجرتان بد
تو دریایی و وصل او فصل نیسان
تو خورشیدی و قرب او بعد ابعد ...
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۷۱
... که آرد کشتی ما را بساحل
ز دریایی که بیقعر و کرانست
دلی کز گلشن وصلش جدا ماند ...
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۳۷
... همه دریا و ساحلها بدیدم
نه دریایی عیان نه ساحلی بود
بهر محفل شدم چون ماه تابان ...
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷
... این زورق شاه است نمودار در آب
یا دریایی میان زورق باشد
سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۷
... زهی ذات همایون تو کاندر عرصه عالم
چنان باشد که باشد در میان قطره دریایی
نظیرت در هنر مانند عنقا بود در عالم ...