شور گمگشتگیام زد به در رسوایی
حیف همت که شود منفعل عنقایی
ننگ هوش است که چون عکس درین دشت سراب
آب آیینه کند کشتی کس دریایی
خلقی از لاف جنون شیفتهٔ آگاهیست
تو به خمیازه مبر عرض قدح پیمایی
شمع با ماندنش از خویش گذشت آخر کار
پشت پای است ز سر تا به قدم بیپایی
در مقامی که نفس نعل در آتش دارد
خنده میآیدم از غفلت بیپروایی
یاد آن قامت رعنا به تکلف نکنی
که مبادا روی از خویش و قیامت آیی
حسرت باده کشی نیست کم از آتش صور
کوهها رفت به باد از هوس مینایی
سعی مطرب نشود چاره گر کلفت دل
این گره نیست که ناخن زنی و بگشایی
شور هنگامهٔ افلاک و خروش دل خاک
بی صدا تر ز دو دست است چو بر هم سایی
حرف عشق انجمن آرای خروشست اینجا
بند نی گردد اگر لب بهم آرد نایی
خواب در دیدهٔ ارباب قناعت تلخ است
بوریا گر نکند مخملی و دیبایی
هیچجا نیست تهی جای به هم جوشیدن
شش جهت عالم عنقاست پر از تنهایی
شعله را جز ته خاکسترش آرام کجاست
جهد آن کن که تو در سایهٔ خویش آسایی
بیدل این ما و منت حایل آثار صفاست
نفسی آینه باشی که نفس ننمایی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر احساسات عمیق خود را درباره زندگی و عشق بیان میکند. او گمگشتگی و سرگشتگی خود را در مواجهه با ناپایداری و رسوایی نشان میدهد و تاسف میخورد که همت انسانها به ضعف و ناتوانی میانجامد. شاعر به ننگی که بر اثر ناآگاهی بوجود میآید، اشاره میکند و به کنایهای از کمرنگی عشق و شوق در زندگی میپردازد.
او همچنین به سختی و تلخی زندگی اشاره میکند و میگوید که نشاط و شور در زندگی نهتنها در آوای عشق، بلکه در تنهایی و عدم صداقت نیز میتواند نهفته باشد. در نهایت، او به اهمیت دل و احساس در عشق اشاره کرده و ابراز میکند که در سایه خود باید به آرامش برسد و از نفسی خالص و راستین برخوردار شود. این شعر به دنبال جست و جوی معنی عمیقتری از زندگی و عشق درونی است.
هوش مصنوعی: احساس سردرگمی و شوری در من به وجود آمده، و افسوس میخورم که این وضعیت، مرا از هدف و ارادهام دور میکند و مانع پیشرفتم میشود.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که نداشتن درک و هوش کافی، مانند یک تصویر در بیابان سراب میباشد که فقط ظاهری از آب را نشان میدهد، بدون اینکه واقعاً وجود داشته باشد. به عبارت دیگر، اگر کسی نتواند به درستی و عمیق به مسائل نگاه کند، در واقع هیچ چیز واقعی را درک نمیکند، مانند کشتی که در دریای واقعی حرکت نمیکند و فقط به یک تصویر توهمی از آب نگاه میکند.
هوش مصنوعی: افرادی که خود را دیوانه جا میزنند، به حقیقت و دانایی جذب شدهاند. پس خود را به زحمت نینداز و با بیتوجهی از آن بگذر.
هوش مصنوعی: شمع با روشن ماندن خود، از وجودش میگذرد و در نهایت، تمام وجودش را فدای روشنایی میکند. در واقع، از سر تا پای خود، بیپایی و ناتوانی را تجربه میکند.
هوش مصنوعی: در شرایطی که انسان در حال تجربه سختی و بروز مشکلات است، من با خندهای ناخواسته به بیتوجهی و بیخیالی خودم مینگریستم.
هوش مصنوعی: به یاد آن اندام زیبای او نباش، چون نگران نباشی که مبادا روزی از خود و قیامت روبرو شوی.
هوش مصنوعی: حسرت نوشیدن شراب به اندازهای نیست که آتش صور، کوهها را به باد فرستاد و از هوس زیبایی ناب آسیب دید.
هوش مصنوعی: اگر دل انسان درگیر عشق شده باشد، نوازنده هم نمیتواند به راحتی مشکل را حل کند. این مشکلات به سادگی قابل حل نیستند و با یک اشاره ساده یا اقدام سطحی برطرف نمیشوند.
هوش مصنوعی: شور و هیجانی که در آسمانها وجود دارد و صدای دل خاک، بیصدا و آرامتر از دو دستی است که به یکدیگر برخورد میکنند.
هوش مصنوعی: در اینجا صحبت از عشق و ارتباطات عاشقانه است. عشق مانند یک گفتگو یا همایش است که در آن سخنان پرشور و احساسات عمیق جریان دارد. اگر کسی بتواند به خوبی درباره عشق صحبت کند و احساسات خود را بیان کند، فضای عشق و احساسی که خلق میکند میتواند به حدی قوی باشد که تمام موانع را از بین ببرد و دیگر هیچ چیز نتواند مانع این گفتگو و تبادل احساسات شود.
هوش مصنوعی: اگر کسی قناعت را در نظر بگیرد، حتی خواب او نیز تلخ و ناگوار خواهد بود. حتی اگر برای او بهترین و مجللترین چیزها فراهم نباشد، باز هم احساس کمعزتی میکند.
هوش مصنوعی: در هیچ کجا نمیتوان یافت که جا و مکان خالی باشد، زیرا هر جایی پر از حرکت و جوشش است. دنیای نامرئی و ناشناخته مملو از تنهایی و انزوای عمیق است.
هوش مصنوعی: شعلهای که خاموش شده، تنها چیزی که از آن باقی مانده خاکسترش است. سعی کن که در زندگیات به گونهای رفتار کنی که در سایه وجود خودت آرامش داشته باشی.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که ما انسانها، با داشتن صفات نیک درونمان، باید آن صفات را به نمایش بگذاریم. بیدل میگوید که اگر در خود زیباییها و خوبیها داریم، نباید آنها را پنهان کنیم. بلکه باید مانند آینهای باشیم که ویژگیها و فضایل درونیمان را به دیگران نشان دهد. در واقع، خواسته شده که ما از شخصیت و ویژگیهای خوب خود به درستی بهرهبرداری کنیم و آنها را به دیگران منتقل کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟
گره از کار فروبستهٔ ما بگشایی؟
نظری کن، که به جان آمدم از دلتنگی
گذری کن: که خیالی شدم از تنهایی
گفته بودی که: بیایم، چو به جان آیی تو
[...]
بده ای کف تو را قاعده لطف افزایی
کف دریا چه کند خواجه به جز دریایی
چون تو خواهی که شکرخایی غلط اندازی
ز پی خشم رهی ساعد و کف میخایی
صنما مغلطه بگذار و مگو تا فردا
[...]
تو پری زاده ندانم ز کجا میآیی
کآدمیزاده نباشد به چنین زیبایی
راست خواهی نه حلال است که پنهان دارند
مثل این روی و نشاید که به کس بنمایی
سرو با قامت زیبای تو در مجلس باغ
[...]
اثر لطف خدایی که چنین زیبایی
تا تو منظور منی شاکرم از بینایی
نیست ما را شب وصل تو میسر زیرا
که شب تیره شود روز چو رخ بنمایی
چون خیال تو ز پیشم نفسی خالی نیست
[...]
محرمی کو که پیامی برد از من جایی
خدمتی رفع کند پیش جهان آرایی
عجبی ، نادرهیی ، طُرفه کشی ، چالاکی
شکرینی ، نمکینی ، صنمی ، زیبایی
امشب ای پیکِ صبا گر قدمی رنجه کنی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.