ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۴
ای خوانده بسی علم و جهان گشته سراسر
تو بر زمی و از برت این چرخ مدور
این چرخ مدور چه خطر دارد زی تو
چون بهره خود یافتی از دانش مضمر ...
... بیدار شناسد مزه منفعت و ضر
خفته چه خبر دارد از چرخ و کواکب
دادار چه رانده است بر این گوی مغبر ...
... هم در گرانمایه و هم آب مطهر
این چرخ برین است پر از اختر عالی
لابل که بهشت است پر از پیکر دلبر ...
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۶
... به چاه اندرون بودم آن روز من
بر آوردم ایزد به چرخ اثیر
از این قدر کامروز دارم به علم ...
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۰
... از تو هموار همی دزدد عمرت را
چرخ بیدادگر و گشتن هموارش
پارش امسال فسانه است به پیش ما ...
... خویشتن چون دهی ای پور به زنهارش
هر که را چرخ ستمگار برد بر گاه
بفگند باز خود از گاه نگونسارش ...
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۳
چه بود این چرخ گردان را که دیگر گشت سامانش
به بستان جامه زربفت بدریدند خوبانش ...
... فلک را پرده و که را کلاه و خاک را خیمه
میانجی کرد یزدانت میان چرخ و ارکانش
چو دایه مهربانی جمله فرزندان عالم را ...
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۶
... مانند یکی جام یخین است شباهنگ
بزدوده به قطر سحری چرخ کیانیش
گر نیست یخین چونکه چو خورشید بر آید ...
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۷
... عنبر پاشد به هوا بر هباش
دیر نپاید که کند گشت چرخ
این همه را یکسره ناچیز و لاش ...
... باز نداند خرد از کهرباش
سیرت این چرخ چنین یافتم
بایدمان کرد بر این ره رهاش ...
... طمع مدار ای پسر اندر بقاش
گشتن آن چرخ پس ای هوشمند
نیک دلیل است تو را بر فناش ...
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۶
... برکند روزیت دست ماه و سال
پر صقالت بود روی از گشت چرخ
گشت روی پر صقالت چون شکال ...
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۰
... هرگز نرود زجای خویش آجل
زین چرخ دونده گر بقا خواهی
در خورد تو نیست نیست این مشکل ...
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۱
... اگر به دین حق اندر به راستی بروی
سرت ز تیره و حل برشود به چرخ زحل
چو گاو مهمل منشین ز دین و دانش جوی ...
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۲
... چو بی توشه خواهی همی برشدن
از این تیره مرکز به چرخ زحل
پشیزی که امروز بدهی ز دل ...
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۳
... گنگ شدی رؤبه و عجاج لال
ور به زمین آمدی از چرخ تیر
برقلم من شده بودی عیال ...
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۴
... تو فتنه چرایی بدین بد سگال
سفالی شدت شخص از این سفله چرخ
تو خیره به دیبا چه پوشی سفال ...
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۸
... فرجام جوی روی ندارد به رود و جام
وز گشت روزگار مشو تنگ دل که چرخ
بر یک نهاد ماند نخواهد همی مدام
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۱
... به دست خاطر روشن بنای مشکل را
برآوریم به چرخ و به زر بنگاریم
مبارزان سپاه شریعتیم و قران ...
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۵
... پوشیده لباس خز ادکن
بر ماتم لاله چرخ اعظم
آن نار نگر چو حلق سهراب ...
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۶
... پنداشتیی که من چنارم
وین چرخ همی کشید خوش خوش
چون اشتر سوی چر مهارم ...
... امروز همی کند خمارم
چون سیرت چرخ را بدیدم
کو کرد نژند و خنگ سارم ...
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۷
... گر تو بپذیری زمن نصیحت
از چاه برآیی به چرخ اعظم
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۸
... کار کند بر زره و جوشنم
چرخ مرا بنده بود چون ازو
ایزد دادار بود ضامنم ...
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۳
... چه قدرت رود بر تن منت ازان پس
نه من همچو تو بنده چرخ پیرم
اسیرم نکرد این ستمگاره گیتی ...
... ز گردون چو بر نامه من بتابد
ثنا خواند از چرخ تیر دبیرم
تن پاک فرزند آزادگانم ...
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۴
گر تویی ای چرخ گردان مادرم
چون نه ای تو دیگر و من دیگرم ...
... فعل های او زمن بر خوان که من
مر تو را زین چرخ جافی محضرم
ای مسلمانان به دنیا مگروید ...