گر دگرگون بود حالت پارسال
چونکه دیگر گشت باز امسال حال؟
تیر بودی چون شدهستی چون کمان؟
لاله بودی چون شدهستی چون تلال؟
ای نشاندهیْ دست روز و سال و ماه
برکند روزیت دست ماه و سال
پر صقالت بود روی، از گشت چرخ
گشت روی پر صقالت چون زگال
گر عیالت بود دی فرزند و زن
بر عیال اکنون چرا گشتی عیال؟
با جمال اکنون کجا جوید تو را؟
کز تو می هر روز بگریزد جمال
گر ز تو بگریزد آن کهت میبجست
زاهد است او، زینهار از وی منال
زانکه چون دیگر شدهستی سر به سر
پس حرامی محض اگر بودی حلال
ای بسی مالیده مردان را به قهر
پیشت آمد روزگاری مرد مال
روزگار آنجات میخواند که نیست
سودمند آنجا عیال و ملک و مال
مال و ملک از زهد و از طاعت گزین
علم عم باید تو را، پرهیز خال
فعل نیکو را لباس جانت کن
شاید ار بر تن نپوشی جز جوال
روی نیکو زشت باشد هر گهیک
زشت باشد روی نیکو را فعال
جز کز اصل نیک ناید فعل نیک
بار بد باشد چو بد باشد نهال
در تن ناخوب فعل نیک را
جمع کن چون انگبین اندر سفال
دیوت از طاعت پری گردد چنانک
چون به زر بندی کمر گردد دوال
نیک نام از صحبت نیکان شوی
همچو از پیغمبر تازی بلال
چون سوی خورشید دارد روی خویش
ماه تابنده شود خوش خوش هلال
دانیال از خیرها شد نامور
نامور نامد ز مادر دانیال
مر تو را نیکی سگالد یار تو
چون مر او را تو بوی نیکو سگال
گر طمع داری مدیح از من همی
از مدیح من چرائی گنگ و لال؟
بیهمال است از خلایق مصطفی
تا گزیدش کردگار بیهمال
راستی را پیشه کن کاندر جهان
نیست الا راستی عزمالرجال
راستی در کار برتر حیلت است
راستی کن تا نبایدت احتیال
چون فرود آمد به جائی راستی
رخت بربندد از آنجا افتعال
جانور گردد همی از راستی
چون برآمیزد طبایع به اعتدال
جز به دین اندر نیابی راستی
حصن دین را راستی شد کوتوال
زشت بار است، ای برادر، بار آز
دور بفگن بار آز از پشت و یال
گر کمندی یابد از روی طمع
زود بندد گردن شیران شگال
ور بکاری آزمون را تخم آز
گر بروید بر نیارد جز محال
اسپ آزت سوی بدبختی برد
زینِ بختِ بد فرونه زین عقال
من بر این مرکب فراوان تاختم
گرد عالم گه یمین و گه شمال
زین سواری حاصلی نامد مرا
جز که دشت محنت و گرد ملال
زین اسپ آز ذُل است ای پسر
نعل او خواری، عنان او سؤال
تا فرود آئی به آخر گرچه دیر
بر در شهر نُمیدی لامحال
سوی شهر بینیازی ره بپرس
چند گردی کور و کر اندر ضلال؟
گرد دنیا چند گردی چون ستور؟
دور کن زین بد تنور این خشک نال
گر همی عز و جلالت بایدت
چون نگردی گرد دین ذوالجلال؟
عمر فانی را به دین در کار بند
تا بیابی عمر و ملک بیزوال
یافتهستی روزگار، امروز کن
خویشتن را نیک روز و نیک فال
آن جهان را این جهان چون آینه است
نیک بندیش اندر این نیکو مثال
گر گهی باشد خیال و گاه نه
پس چه چیزی تو، نگوئی، جز خیال؟
گر به دنیا در نبینی راه دین
وز ره دانش نیلفنجی کمال
بی گمان شو زانکه ناید حاصلی
زین سرای پر خیالت جز وبال
علم را از جایگاه او بجوی
سر بتاب از عمرو و زید و قیل و قال
قال اول جز پیمبر کس نگفت
وانگهی زی آل او آمد مقال
جز که زهرا و علی و اولادشان
مر رسول مصطفی را کیست آل؟
صفّ پیشین شیعیان حیدرند
جز که شیعت دیگران صفُّالنّعال
حبل ایزد حیدر است او را بگیر
وز فلان و بوفلان بگسل حبال
بیخطر باشد فلان با او چنانک
پیش زرگر بیخطر باشد کُلال
تا نبودم من به حیدر متصل
علم حق با من نمیکرد اتصال
همچو این تاریک رویان روی من
تیره بود و تار بام و بیصقال
چون به من برتافت نور علم او
روی دین را خالم اکنون، خوب خال
شعر من بر علم من برهان بس است
جان فزای و پاک چون آب زلال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری درباره تحولات زندگی و دگرگونیهای ناشی از زمان است. شاعر به تأمل در تغییراتی میپردازد که در شرایط انسان به وجود آمده و بر اثر آنها، ارزشها و زیباییها میتوانند دستخوش تحول شوند. او به تأکید بر اهمیت راستگویی، دین و علم اشاره میکند و به انسانها توصیه میکند که از دنیا و ظواهر گذرا فاصله بگیرند و به حقیقت و جاودانگی بپردازند. همچنین، شاعر بر روند نادرست دنیا و خطرات طمع و آز تأکید دارد و از خوانندگان میخواهد که در زندگی خود به دنبال زیباییهای واقعی و معنوی باشند، چرا که تنها با ایمان و علم میتوانند زندگی با معنایی داشته باشند. در نهایت، این اشعار دعوت به نیکوکاری و انتخاب راه درست در میان چالشهای زندگی است.
هوش مصنوعی: اگر حالت من در سال گذشته تغییر کرده است، پس چرا امسال دوباره مثل قبل شدهام؟
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است تو که به تیزی تیر مانند هستی، حالا مثل کمان شدهای؟ و چگونه بودی به زیبایی لاله، اما اکنون مانند تلال (برخورد نور) شدهای؟
هوش مصنوعی: ای کسی که دست روزها و ماهها را بر زندگی من نشاندهای، رزق و روزی مرا از دست ماه و سال بگیر.
هوش مصنوعی: روی تو مانند آیینهای صاف و درخشان است، اما از چرخ روزگار و حوادثی که بر آن گذشته، مانند شکافهای موجود در آیینه، دچار نقص شده است.
هوش مصنوعی: اگر در گذشته همسر و فرزندان تو بودند، پس الآن چرا خودت به بار责任 آمدهای و عیال دیگران شدهای؟
هوش مصنوعی: حالا با زیباییات کجا میتوانی تو را جستجو کرد؟ از آن جایی که زیبایی هر روز از تو دور میشود.
هوش مصنوعی: اگر کسی که به دنبالت بوده، از تو فرار کند، او زاهد است و به تو توصیه میشود که از او دوری کنی.
هوش مصنوعی: چون که دیگر نمیتوانی به حالت قبلی برگردی، پس اگر هم لذت ببری، آن لذت از حرام به شمار میآید.
هوش مصنوعی: در زمانی که گذشت، بسیاری از مردان به دلیل قهر و خشم با مشکلات و سختیها روبهرو شدند. اکنون نیز روزگار به گونهای رفتار کرده که دوباره این مردان در برابر چالشها قرار گرفتهاند.
هوش مصنوعی: زندگی به تو یادآور میشود که در جایی که نه خانوادهای برای حمایت وجود دارد و نه ثروتی برای بهرهبرداری، هیچ فایدهای نخواهی برد.
هوش مصنوعی: زر و مال و دارایی را از زهد و عبادت انتخاب نکن، بلکه باید علم و دانش را برگزینی و از گناه و خطا دوری کنی.
هوش مصنوعی: عمل خوب را به عنوان پوشش وجودت قرار ده، چرا که اگر آن را به تن نکنید، جز کیسهای خالی نخواهید بود.
هوش مصنوعی: هر زمان که یک چهره زیبا دچار نقص یا زشتی شود، آن نقص میتواند زیباییهایش را تحت تأثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: اگر اصل و ریشهی نیک وجود نداشته باشد، اعمال نیک هم از آن نتایج نمیگیرد. پس اگر ریشه و نهال بد باشد، ثمرهاش نیز به طور حتم بد خواهد بود.
هوش مصنوعی: در وجود جمع نکن کارهای بد را، بلکه کارهای خوب را مانند عسل که در ظرف سفالی قرار میگیرد، جمعآوری کن.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این موضوع اشاره میکند که وقتی انسان از اطاعت و فرمانبرداری دور میشود، همانند دیوی است که از طریق زرهای برهمزننده از کنترل خارج میشود. به عبارت دیگر، نافرمانی و دوری از مسئولیتها باعث به وجود آمدن فوضولی و هرج و مرج میشود، مانند دیوی که وقتی زره به خود میپوشد، قدرتش بیشتر میشود و بیقید و بند میشود.
هوش مصنوعی: با دوستان خوب و نیکو معاشرت کنی، نام نیکو به دست میآوری، درست مانند بلال که از صحبت پیامبر اسلام به مقام و ارزش بالایی رسید.
هوش مصنوعی: زمانی که ماه به سمت خورشید روی میآورد، درخشش آن به زیبایی و شکوه بیشتری تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: دانیال به خاطر کارهای نیکش معروف شد، و این شهرت به خاطر وجود او به دنیا آمد؛ او از مادرش زاده شد.
هوش مصنوعی: به تو محبت و دوستی یاد دادهاند، همانطور که تو هم به او بویی خوش میدهی.
هوش مصنوعی: اگر به ستایش من امید داری، چرا از ستایش من همچون فردی گنگ و لال هستی؟
هوش مصنوعی: پیام این بیت به این معناست که پیامبر اسلام، مصطفی (ص)، از میان مردم و بندگان خدا به عنوان انسانی بیهمتا و منحصر به فرد انتخاب شده است، به طوری که خداوند او را بدون هیچ شریکی برگزیده و این امر نشانهی عظمت و اهمیت اوست.
هوش مصنوعی: راستگویی را انتخاب کن، زیرا جز راستی چیزی در این دنیا نیست که اراده و عزم مردان را شکل دهد.
هوش مصنوعی: در کارهای بزرگ، هوشیاری و تدبیر مهم است. اگر با صداقت رفتار کنی، نیازی به احتیاط و ترفند نخواهی داشت.
هوش مصنوعی: وقتی به مکانی رسید، باید به درستی آنجا را ترک کند و از آن فاصله بگیرد.
هوش مصنوعی: زمانی که طبیعتها در وضعیت متعادل قرار گیرند، زندگی و جان به خوبی بهوجود میآید و رشد میکند.
هوش مصنوعی: جز با ایمان نمیتوانی حقیقت را بیابی، چون نگهبان دین، فقط کسی است که به حقیقت ایمان دارد.
هوش مصنوعی: ای برادر، بار سنگین آز و امتحان را بر دوش نداشته باش، آن را کنار بگذار و از خود دور کن.
هوش مصنوعی: اگر کسی به خاطر طمع و سودجویی دست به کاری بزند، به سرعت قادر است حتی قویترین و ترسناکترین موجودات را به زنجیر بکشد.
هوش مصنوعی: اگر بذر آزمایش را بکاری، چنانچه روید، نتیجهاش جز ناممکن نخواهد بود.
هوش مصنوعی: اسب تو به سمت بدبختی میتازد و از این سرنوشت شوم نمیتواند رهایی یابد.
هوش مصنوعی: من با این اسب زیاد سفر کردهام و در تمام جهان چرخیدم، گاهی به سمت راست و گاهی به سمت چپ.
هوش مصنوعی: از این سواری هیچ بهرهای نصیبم نشد مگر این که تشنهی زحمت و آکنده از غم و اندوه شدم.
هوش مصنوعی: ای پسر، این سپر از ذلت توست؛ نعل او نشانهی خواری و افسار او نشانهی ضعف است.
هوش مصنوعی: اگرچه ممکن است دیر به مقصد برسی، اما در نهایت به آنجا خواهی رسید.
هوش مصنوعی: به شهر بینیازی چگونه میتوان رسید؟ آیا در این راه، کسانی که نابینا و ناشنوا هستند، فقط در گمراهی خواهند ماند؟
هوش مصنوعی: چرا باید به دوری از دنیا فکر کنیم؟ اینجا مانند آتش داغ و خشک است. بیایید از این شرایط نامطلوب دور شویم.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال عزت و بزرگی هستی، چگونه میتوانی گرد دین خداوند بزرگ نگردی؟
هوش مصنوعی: در زندگی کوتاه و زودگذر، به دین و ایمان بپرداز تا به زندگی و سلطنتی پایدار و ابدی دست یابی.
هوش مصنوعی: امروز روز خوبی است، پس سعی کن خودت را در مسیر خوبی قرار بده و به فال نیک فکر کن.
هوش مصنوعی: دنیاهای مختلف به یکدیگر شباهت دارند و دقت در جهان حاضر میتواند به درک بهتر و شفافتری از جهان دیگر منجر شود.
هوش مصنوعی: اگر گاهی فکر و خیال وجود داشته باشد و گاهی نه، پس چه چیزی را میتوانی نام ببری جز همین خیال و اندیشه؟
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا راه دین را نبینی و از مسیر دانش به کمال نرسی، در حقیقت راهی نرفتهای.
هوش مصنوعی: بدون شک، خود را از این خیالهای بیهوده رها کن، زیرا زندگی در این دنیا جز ضرر و زیان برای تو نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: به دنبال دانش و علم باش و از سخنان و نقل قولهای افراد غیر معتبر دوری کن.
هوش مصنوعی: اولین بار کسی جز پیامبر (ص) چیزی نگفته است و سپس بعد از او، خاندان او نیز سخنانی مطرح کردهاند.
هوش مصنوعی: به جز زهرا و علی و فرزندانشان، آیا کسی دیگر از نسل پیامبر مصطفی وجود دارد؟
هوش مصنوعی: صفوف پیشین پیروان حیدر (علی) هستند، در حالی که دیگران فقط پیکان و سایههای او محسوب میشوند.
هوش مصنوعی: دست به دامانی از مولای علی (ع) بزن و ارتباطات ناسالم و دنیاطلبانه را قطع کن.
هوش مصنوعی: در موقعیت های خاص، انسانها باید در کنار کسانی باشند که به آنها اعتماد دارند، مانند اینکه یک کلال (نقاش) در کنار زرگر (طلاکار) احساس امنیت میکند. در واقع، وقتی در محیطی امن قرار داریم، میتوانیم با خیال راحت به کار خود ادامه دهیم.
هوش مصنوعی: قبل از اینکه من به حیدر (علی) متصل شوم، علم حق با من هیچ ارتباطی نداشت و به من وصل نمیشد.
هوش مصنوعی: افرادی مانند اینکه چهرهشان تیره است، روزگار من نیز به گونهای تاریک و بیدرخشش بود.
هوش مصنوعی: وقتی نور علم او بر من تابید، دین را زیبا و خالدار دیدم، مانند یک خال خوب بر چهره.
هوش مصنوعی: شعر من نشانهای بر دانش من است که زندگیبخش و پاک مانند آب زلال است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای جمال دولت ، ای چرخ جلال
وی ز تو افزوده گیتی را جمال
ای سعادت را بصدرت انتما
وی سیادت را بقدرت اتصال
اختران از رای تو جویندنور
[...]
ای به هستی داده گیتی را کمال
ملک را فرخنده هر روز از تو فال
صدر دنیایی و دنیا را به تو
هست هر ساعت کمالی بر کمال
چون وزارت آسمان رفعت شود
[...]
کرده چاهی خشک را در خشک سال
قطرهٔ آب دهانش پر زلال
ای گذر کرده ز حال و از محال
رفته اندر خانهٔ فیه رجال
ای بدیده روی وجهالله را
کین جهان بر روی او باشد چو خال
خال را حسنی بود از رو بود
[...]
خواجه تشریفم فرستادی و مال
مالت افزون باد و خصمت پایمال
هر به دیناریت سالی عمر باد
تا بمانی ششصد و پنجاه سال
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.