ای بار خدای و کردگارم
من فضل تو را سپاس دارم
زیرا که به روزگار پیری
جز شکر تو نیست غمگسارم
جز گفتن شعر زهد و طاعت
صد شکر تو را که نیست کارم
توفیق دهم برانکه در دل
جز تخم رضای تو نکارم
راز دل هرکسی تو دانی
دانی که چگونه دل فگارم
دانی که چگونه من به یمگان
تنها و ضعیف و خوار و زارم
میخواره عزیز و شاد و، من زانک
می مینخورم نژند و خوارم
از بیم سپاه بوحنیفه
بیچاره و مانده در حصارم
زیرا که به دوستیی رسولت
زی لشکر او گناهکارم
در دوستی رسول و آلش
بر محنت پای میفشارم
تو داد دهی به روز محشر
زین یک رمه گاو بیفسارم
با این رمهٔ ستور گمره
هرگز نروم نه من حمارم
هرچند به خوب و خوش سخنها
خرمای عزیز خوش گوارم
زی عامه چو خار خوارم ایراک
در دیدهٔ کور عامه خارم
زین یک رمه گرگ و خرس گمره
یارب به تو است زینهارم
ای یار نبید و رود و ساغر
من یار تو بود مینیارم
زیرا که مر این سهٔار بد را
ای خواجه تو یار و من نه یارم
مستی تو و مست مست خواهد
با من چه چخی که هوشیارم؟
رو تو به قطار خویش ایراک
من با تو شتر نه در قطارم
من، گر تو سواری ای جهان جوی،
بر مرکب خوش سخن سوارم
من گرچه تو شاه و پیشگاهی
با قول چو در شاهوارم
من گر تو به بلخ شهریاری
در خانهٔ خویش شهریارم
گر من به سلام زی تو آیم
زنهار مده هگرز ، بارم
من بار نخواهم از تو زیراک
بار تو کشد به زیر بارم
از بهر خور، ای رفیق، چون خر
من پشت به زیر بار نارم
گه نرمم و گه درشت، چون تیغ،
پیداست نهان و آشکارم
با جاهل و بیخرد درشتم
با عاقل و نرم بردبارم
تا تو بمنش مرا نخواهی
مندیش که منت خواستارم
آنگه که مرا شکر شماری
من پست ازان پست شمارم
گر موم شوی تو روغنم من
ور سرکه شوی منت شخارم
با غدر ندارم آشنائی
بل هر دو یکی است پود و تارم
کینه نکشم چو عذر خواهی
بل جرم به عذر درگذارم
پاک است ز فحشها زبانم
همچون ز حرامها ازارم
ناید شر و مکر درشمارم
نه دوغ دروغ در تغارم
لافی نزدم بدن فضایل
زیرا که به فضل خود مشارم
بل من به نمایش ره خویش
حق فضلا همی گزارم
زیرا که جهان چو این و آن را
یک چند گرفته بد شکارم
من خفته به جهل و او همی برد
با ناز گرفته در کنارم
گه وعده به باغ مهرگان داد
گه باز به دشت نوبهارم
رویم به گل و به مشک بنگاشت
چون دید که فتنهٔ نگارم
امروز همی ضعیف بینی
این قامت چفتهٔ نزارم
آن روز گرم بدیدیی تو
پنداشتیی که من چنارم
وین چرخ همی کشید خوشخوش
چون اشتر سوی چر مهارم
آن روز قوی و شاد بودم
و امروز ضعیف و سوکوارم
بر روی چو زر شده عقیقم
بر فرق چو شیر گشت قارم
زان می که بدان زمانه خوردم
امروز همی کند خمارم
چون سیرت چرخ را بدیدم
کو کرد نژند و خنگ سارم
بیدار شدم زخواب، لابل
بیدارم کرد کردگارم
بزدودم زود زنگ غفلت
از چشم و ز مغز پر بخارم
بستردم گرد بی فساری
از عارض و روی و از عذارم
برکندم جهل و گمرهی را
از بیخ ز باغ و جویبارم
تا رسته شدم ز دهر، با او
بسیاری بود کارزارم
مختار امام عصر گشتم
چون طاعت و دین شدم اختیارم
اکنون چو ز مشکلی بپرسی
سر لاجرم و زنخ نخارم
گوشم شنوا شده است ازیرا
علم است همیشه گوشوارم
چشمم بینا شدهاست ازیرا
از حق و یقین بر انتظارم
زین پس نکند شکار هرگز
نه باز و نه یوز روزگارم
آنگه به تبار بود، پورا،
یکسر همه ناز و افتخارم
وامروز به من کند همی فخر
هم اهل زمین و هم تبارم
آنگه به مثل سفال بودم
و اکنون به یقین زر عیارم
برخیز و بیازمای ار ایدونک
به قول نداری استوارم
وین شعر ز پیش آزمایش
بر خوان و بدار یادگارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر، بیانگری از احساسات و تفکرات شاعر در دوره پیری و ناامیدی او است. شاعر در آغاز به شکرگزاری از خداوند میپردازد که در سن پیری، او را بیغم و غمگسار قرار داده است. او به محدودیتها و ضعیفیهای خود اعتراف میکند و نسبت به دیگران، به خصوص در دوستی با پیامبر و اهل بیت، احساس گناه میکند.
شاعر به تقاضا برای بخشش و فهم در مورد شرایط خود میپردازد و از خداوند درخواست میکند که در روز محشر او را یاری کند. او به صورت نمادین زندگی خود را با مَثَلهایی چون "خر" و "حمار" بیان میکند و از تغییرات زندگیاش و درک عمیقتری که از دنیا پیدا کرده، صحبت میکند.
در پایان شعر، شاعر بر تغییرات درونی و قدرت ایمان خود تأکید کرده و بیان میکند که با علم و بینش جدیدی که به دست آورده، دیگر تحت تأثیر شرایط سخت دنیا قرار نخواهد گرفت. او از خداوند میخواهد تا در آزمونهای زندگی، او را تقویت کند.
هوش مصنوعی: به خدایا، ای پروردگار من، من سپاسگزار نعمتها و رحمتهای تو هستم.
هوش مصنوعی: چون به سن پیری میرسم، تنها چیزی که میتواند مرا تسلی دهد، شکرگذاری توست.
هوش مصنوعی: جز اینکه شعرهای زهد و عبادت را بگویم، شکر تو را که کار دیگری ندارم.
هوش مصنوعی: به من توفیق بده تا در دل خود جز دانهای از رضایت تو نکارم.
هوش مصنوعی: هر کسی را رازی در دل است که تو میدانی، و تو خود میدانی که دل من چقدر غمگین و رنجور است.
هوش مصنوعی: میدانی چگونه من در دریا تنها و ناتوان و ضعیف و اندوهگین هستم؟
هوش مصنوعی: عزیزان با شراب خوشحال و سرمست هستند، اما من چون شراب نمینوشم، غمگین و حقیر هستم.
هوش مصنوعی: از ترس گروه بوحنیفه، در واسطه و محاصرهام.
هوش مصنوعی: به علت دوستی با پیامبرت، من نیز از لشکر او هستم و در این مسیر ممکن است خطا کنم.
هوش مصنوعی: در دوستی پیامبر و خانوادهاش، با وجود مشکلات و سختیها، استوار و پایدار میمانم.
هوش مصنوعی: در روز قیامت تو حساب و کتاب تمامی اعمال را با شجاعت انجام خواهی داد، حتی اگر در مقابل آن تنها یک گله گاو بدون هدایت و کنترل باشم.
هوش مصنوعی: هرگز در این گروه گمراهان نخواهم رفت، چرا که من مثل آنها نیستم و به پایینیهای آنها سقوط نمیکنم.
هوش مصنوعی: هرچند که اگر از کلام زیبا و شیرین بگویند، اما من از خرمای گرانبها و لذتبخش بیشتر خوشم میآید.
هوش مصنوعی: به دلیل اینکه مردم عادی مرا نمیشناسند و ارزشی برایم قائل نیستند، برای آنها مثل خاری هستم که در چشم کوران دیده میشود.
هوش مصنوعی: از این گروهی که در اطراف من هستند، گرگ و خرس به چشم میخورند. ای خدا، تو را به جان خودم قسم میدهم مرا از این خطر نجات بده.
هوش مصنوعی: ای محبوب من، شراب و رود و جام، همه برای توست و من جز این نمیخواهم.
هوش مصنوعی: زیرا که تو دوست من نیستی، ای آقا، و من هم دیگر یاری برای تو نیستم.
هوش مصنوعی: مستی تو باعث میشود که مستی من هم بیشتر شود، اما من با وجود این اوضاع هوشیار و آگاه هستم.
هوش مصنوعی: تو در مسیر خودت به راهی میروی، اما من با تو نیستم و فقط به صورت جداگانه در راه خودم حرکت میکنم.
هوش مصنوعی: اگر تو همچون سواری در این جهان به جست و جو هستی، من بر اسب کلام نیکو سوارم.
هوش مصنوعی: هرچند که تو در مقام و قدرت بالایی هستی، من نیز در کلام و بیانی همچون یک شاه هستم.
هوش مصنوعی: اگر تو در بلخ به مقام پادشاهی باشی، من نیز در خانهام مانند یک پادشاه هستم.
هوش مصنوعی: اگر من به دیدن تو بیایم، خواهش میکنم که مرا رنجان نکنید.
هوش مصنوعی: من از تو هیچ توقعی ندارم، زیرا مسئولیت تو بر دوش من سنگینی میکند.
هوش مصنوعی: به خاطر مسائل و مشکلات زندگی، مثل یک الاغ، بار سنگینی را بر دوش دارم و باید به جلو بروم.
هوش مصنوعی: گاهی نرم و ملایم هستم و گاهی خشن و تند. مانند تیغ، که هم در خفا و هم در جلوه، مشخص است.
هوش مصنوعی: من با نادان و بیخرد سختگیر و تندخو هستم، اما با عاقل و سنجیدهرو، مهربان و بردبارم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو مرا نمیخواهی، نیندیش که من به دنبال منت تو هستم.
هوش مصنوعی: وقتی تو مرا شکر میکنی، من خود را از آنچه هستم پایینتر میدانم.
هوش مصنوعی: اگر تو به نرمی و لطافت موم باشی، من روغن توام و اگر تو به تندی سرکه شوی، من همچنان شکر تو هستم.
هوش مصنوعی: من با خیانت آشنایی ندارم، زیرا هر دو به نوعی به هم وابستهاند و وجودم ترکیبی از هر دو است.
هوش مصنوعی: من از کینهورزی پرهیز میکنم، و اگر کسی از من عذرخواهی کند، بدون در نظر گرفتن جرم او، به خاطر عذرش از او میگذرم.
هوش مصنوعی: زبانم پاک و دور از ناسزا است، همانطور که لباس من از چیزهای حرام پاک است.
هوش مصنوعی: در هیچ محاسبه و شمارشی، شر و فریب را نمیپذیرم، همانطور که دوغ و دروغ را در ظرف خود نمیگذارم.
هوش مصنوعی: من هیچ ادعایی از فضایل خود نکردم، زیرا که به نیروی فضل و برکت خداوند تأکید دارم.
هوش مصنوعی: من در مسیر خود به حق و حقیقت، همواره در تلاش هستم که فضلا و اهل علم را ارج نهیم و به آنها احترام بگذاریم.
هوش مصنوعی: زیرا که دنیا به این شکل است و مدتی است که من درگیر آن هستم.
هوش مصنوعی: من در خواب غفلت به سر میبرم و او با ناز و عشوه در کنارم است.
هوش مصنوعی: گاهی وعدههای دلانگیز به من میدهد که به باغهای پاییزی بروم و گاهی هم به من نوید سرسبزی و زیبایی بهار را میدهد.
هوش مصنوعی: صورت من به گل و مشک میماند چون نگارم را دید که چه شور و حالی دارد.
هوش مصنوعی: امروز هم میبینی که این اندام ضعیف و نحیف من به چه حالتی است.
هوش مصنوعی: در آن روز گرم، تو فکر کردی که من شبیه درخت چنار هستم.
هوش مصنوعی: این چرخ زندگی با لذت و شادابی حرکت میکند، همچنان که یک شتر به آرامی به سمت مهار خود میکشد.
هوش مصنوعی: دیروز احساس قدرت و شادی میکردم، اما امروز احساس ضعف و اندوه دارم.
هوش مصنوعی: عقیق که به رنگ طلا درآمده، بر سر من نشسته و من به شجاعت مانند شیر شدهام.
هوش مصنوعی: از آن نوشیدنی که در آن زمان مصرف کردم، امروز هنوز هم حالت بیخیالی و مستی به من میدهد.
هوش مصنوعی: وقتی چهره چرخ را دیدم، حس کردم که آن را خسته و بیحالت ساختهاند.
هوش مصنوعی: از خواب بیدار شدم، در حالی که خداوند مرا بیدار کرد.
هوش مصنوعی: به سرعت پردهی غفلت را از چشمانم کنار زدم و از ذهن پر از دخمهام پاکسازی کردم.
هوش مصنوعی: من خود را در دایرهای از زیبایی و زرق و برق چهره و رخسارم قرار دادم.
هوش مصنوعی: من جهل و نادانی را به طور کامل از ریشه از زندگیام پاک کردم.
هوش مصنوعی: وقتی از دنیای مادی و مشکلات آن رهایی یافتم، در کنار او با چالشها و سختیهای زیادی روبرو شدم.
هوش مصنوعی: من مانند مختار، که جان خود را وقف یاری امام زمانش کرد، وقتی به اوامر و دین خداوند عمل کردم، اختیار زندگیام را به او سپردم.
هوش مصنوعی: اکنون که از مشکلی میپرسی، ناگزیر به این نکته اشاره میکنم که از مویم نمایان است.
هوش مصنوعی: گوش من به خاطر داشتن علم و آگاهی، همیشه آماده شنیدن است.
هوش مصنوعی: چشمم روشن و بیدار شده است، زیرا با شناخت حقیقت و اعتماد به آن در انتظار هستم.
هوش مصنوعی: از این به بعد نه طعمهای برای شکار خواهم شد و نه باز و نه یوزی میتوانند مرا به دام بیندازند.
هوش مصنوعی: سپس به خانوادهام تعلق دارد، فرزندم، تمام زیبایی و افتخار من.
هوش مصنوعی: امروز من به حیثیت و افتخار خود میبالم، هم از نظر مردم سرزمینم و هم از خانوادهام.
هوش مصنوعی: در گذشته مانند سفالی بودم که شکننده و ضعیف بود، اما حالا با اطمینان میدانم که ارزش و کیفیتی مانند طلا دارم.
هوش مصنوعی: برخیز و تلاشت را امتحان کن، اگر به حرف خود ثابت و پایدار هستی.
هوش مصنوعی: این شعر را از قبل امتحان کن و به یادگار بگذار.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از من برمید غمگسارم
چون دید ضعیف و خنگسارم
گرد در من همی نیارد
گشتن نه رفیقم و نه یارم
زین عارض همچو پر شاهین
[...]
از خواجه مظفر کریوه
امروز هزار شکر دارم
غافل نیم و یکان یکان من
بر خود شب و روز می شمارم
سر جمله آن به طبع و خاطر
[...]
الحق نه دروغ سخت زارم
تا فتنهٔ آن بت عیارم
من پار شراب وصل خوردم
امسال هنوز در خمارم
صاحب سر درد و رنج گشتم
[...]
سودا زده فراق یارم
بازیچه دست روزگارم
ناچیده گلی ز گلبن وصل
صد گونه نهاده هجر خارم
بی آنکه شراب وصل خوردم
[...]
زان دو لب چون عقیق یارم
از دیده همی عقیق بارم
کارست مرا عقیق باری
تا عشق عقیق اوست کارم
کردست سرشک من عقیقین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.