فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۲۱
... همی گفت اگر دخمه زرین کنم
ز مشک سیه گردش آگین کنم
چو من رفته باشم نماند بجای ...
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۴
... سیاوش بدو گفت انده مدار
کزین سان بود گردش روزگار
سر پر ز شرم و بهایی مراست ...
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۶
... سراپرده من زده بر کران
به گردش سپاهی ز کندآوران
یکی باد برخاستی پر ز گرد ...
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۷
... بپرسید و بگرفتش اندر کنار
ز فرزند و از گردش روزگار
ز گردان و از رزم و کار سپاه ...
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۸
... چنین کی پسندد ز من کردگار
کجا بر دهد گردش روزگار
شوم کشوری جویم اندر جهان ...
... وزان پس که داند کزین کارزار
کرا برکشد گردش روزگار
ز بهر نوا هم بیازارد او ...
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۹
... که میدان بازیست گر کارزار
برین گردش و بخشش روزگار
چو میدان سرآید بتابید روی ...
... سر اندر ستاره سران سران
سیاووش گردش نهادند نام
همه شهر زان شارستان شادکام ...
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۰
... یکی در کمان راند و بفشارد ران
نظاره به گردش سپاهی گران
بران چار چوبین و ز آهن سپر ...
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۱
... سیاوش بنالید با کردگار
که ای برتر از گردش روزگار
یکی شاخ پیدا کن از تخم من ...
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۳
... همی پرورانیدش اندر کنار
بدو شادمان گردش روزگار
بدین نیز بگذشت چندی سپهر ...
... بپرسید بازش ز آموزگار
ز نیک و بد و گردش روزگار
بدو گفت جایی که باشد پلنگ ...
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۶
... چو یزدان نیکی دهش زور داد
از اختر ترا گردش هور داد
چرا باید این کشور آباد ماند ...
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۹
... اگر کوه آهن بود یک سوار
چو مور اندر آید به گردش هزار
شود خیره سر گرچه خردست مور ...
فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱
... بناکام گردن بدو داده ایم
کس از گردش آسمان نگذرد
وگر بر زمین پیل را بشکرد ...
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱ - اندر ستایش سلطان محمود
... که جاوید بادا سر و تخت اوی
به کام دلش گردش بخت اوی
که داند ورا در جهان خود ستود ...
... دلش شادمانه چو خرم بهار
همیشه بر این گردش روزگار
از او شادمانه دل انجمن ...
... بپیوندم از گفته راستان
چو پیش آورم گردش روزگار
نباید مرا پند آموزگار ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱
... به هر برزنی جشنگاهی سده
همه گرد بر گردش آتشکده
یکی آذری ساخت برزین به نام ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۸
... کتایون بدو گفت کای بدگمان
مشو تیز با گردش آسمان
چو من با تو خرسند باشم به بخت ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۰
... همی گفت ایا پاک پروردگار
فروزنده گردش روزگار
تو باشی بدین بد مرا دستگیر ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۳
... چو الیاس دید آن بر و یال اوی
چنان گردش چنگ و گوپال اوی
سواری فرستاد نزدیک اوی ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۵
... غمی شد ز گفتار او شهریار
برآشفت با گردش روزگار
گرانمایه جایی بیاراستند ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۳ - سخن دقیقی
... به دیوارها بر نشانده گهر
به گردش یکی باره کرد آهنین
نشست اندرو کرد شاه زمین ...
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۳ - سخن دقیقی
... ازان خاک برداشت بسترد و برد
به گردش گرفتند مردان گرد
ز هر سو به گردش همی تاختند
به شمشیر دستش بینداختند ...
... چو کشته شد آن نامبرده سوار
ز گردان به گردش هزاران هزار
بهر گوشه ای بر هم آویختند ...