گنجور

 
۳۸۰۱

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

 

... با خدای خویشتن بودی بجنگ

سوی او ده بار رفتی وانگهی

سوی ما گفتی ندانستی رهی

گر نهان یکبار با ما گشتیی

از گناه خود مبرا گشتیی ...

عطار
 
۳۸۰۲

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۹ - الحكایة و التمثیل

 

... کز تجارت سود بسیار آمدت

گر بکاری آمد این بار آمدت

شد همه حجها قبول از سود تو ...

عطار
 
۳۸۰۳

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و پنجم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

... آن فرشته گفتش آخر شرم دار

تو شده مشغول چندین کار و بار

این همه اسباب و املاکت بود

پس هوای حضرت پاکت بود

کار و بار خویش میداری عزیز

قرب حق باید بسر باریت نیز

این همه لنگر ز تو آویخته ...

... پس بچندان چشم چون کردی نگاه

بار دیگر صد هزاران گوش خواه

تا بدان هر گوش در لیل ونهار

بشنوی از درگه حق آشکار

کای مخنث گوهر اینجا بار نیست

عشق حق را با مخنث کار نیست ...

عطار
 
۳۸۰۴

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و پنجم » بخش ۹ - الحكایة و التمثیل

 

... گوسفند و گاو شد بیش از شمار

کار و بار هر دو تن بسیار شد

هر دو خرگه جای گیر و دار شد ...

... اوفتادند از بر هم دور باز

هر دو را از کار و بار و گیر دار

وصل رفت و هجر آمد آشکار ...

... با سر جای نخستین آمدند

همچو اول بار دو خرگه تمام

برکشیدند آن دو تن در یک مقام

بار دیگر هر دو دلبر بی تعب

در برابر اوفتادند ای عجب ...

عطار
 
۳۸۰۵

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و ششم » بخش ۹ - الحكایة و التمثیل

 

... در زمین چون آسمان گردی نگون

کار و بار تو در این عالم بود

چون تو رفتی آن همه ماتم بود ...

عطار
 
۳۸۰۶

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و ششم » بخش ۱۰ - الحكایة و التمثیل

 

... شبنمی افتاد در غرق و بمرد

کار و بار عالم حس هیچ نیست

تا توان کوشید زر مس هیچ نیست ...

عطار
 
۳۸۰۷

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هفتم » بخش ۴ - الحكایة ‌و التمثیل

 

... نیستی استاده معشوقت چنین

کار و بار سلطنت داری تو دوست

پس بسر باریت عشقی آرزوست

عشق در درویشی و خواری دهند

نه بکار و بار سر باری دهند

خسروی بس باشدت ای شهریار ...

عطار
 
۳۸۰۸

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هفتم » بخش ۵ - الحكایة ‌و التمثیل

 

... زانکه صد ره سوختست او از احد

هر که او یکبار نه صد بار سوخت

چون توان از بهر او آتش فروخت ...

عطار
 
۳۸۰۹

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هفتم » بخش ۶ - الحكایة ‌و التمثیل

 

... گفت تا آن صعوه را خواندند پیش

صعوه چون آمد بدید آن کار و بار

شد ز لرزیدن چو برقی بیقرار ...

عطار
 
۳۸۱۰

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هفتم » بخش ۱۳ - الحكایة ‌و التمثیل

 

بود محمود و حسن در بارگاه

گشته هم خلوت وزیر و پادشاه ...

... با وزیر خویش گفت آن شهریار

بر در ما کو نشان کار و بار

نه کسی فریاد میخواهد زما ...

... درگه محمود خالی کم فتاد

شد در او موج زن از کار و بار

آنچه آن میخواست آن گشت آشکار

عطار
 
۳۸۱۱

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هشتم » بخش ۱ - المقالة ‌الثامنة و الثلثون

 

... کز زمان و از مکان دوری قوی

پنج مدرک را خیال از پنج بار

کرد ادراک تو یکدم صد هزار ...

عطار
 
۳۸۱۲

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و هشتم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل

 

... احمدی تان نیست آخر هیچ چیز

روز و شب مشغول رسم و کار و بار

نیستتان با دین احمد هیچ کار

عطار
 
۳۸۱۳

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و نهم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

... داد آخر وعده وصلیش یار

گفت خواهد بودت امشب روز بار

مرد آمد تا در دلخواه خویش ...

عطار
 
۳۸۱۴

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و نهم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

... گر نبودی نور دل در پیش کار

هشت جنت را نبودی کار و بار

زندگی دل ز عشق جان بود ...

عطار
 
۳۸۱۵

عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

... زانکه طعم کفر هم بچشیده ام

جان چو در خود دید چندان کار و بار

در خروش آمد چو ابر نوبهار ...

عطار
 
۳۸۱۶

عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

 

... زانکه این را بر نتابد اهل فرش

صد هزاران باره بیش اند از شمار

در روید از قوت و شوکت بکار ...

... حامل آن خویش را پنداشتید

کیست بردارنده بار شما

بنگرید ای پر خلل کار شما ...

... گر مثالی بایدت کاسان شود

همچو دریا دان که او باران شود

هرچه از قرب احد آید پدید ...

... صد هزاران قطره یک عمان بود

چون زعمان بگذرد باران بود

هرچه اسمی یافت آمد در وجود ...

... چون سفر آنست کار آنست و بس

گیر و دارو کار و بار آنست و بس

زان سفر گر با تو انیجا دم زنم ...

... گر بود اذنی از آن حضرت رواست

شرح دادم این سفر باری تمام

تا دگر فرمان چه آید والسلام

عطار
 
۳۸۱۷

عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۷ - در حق خویش گوید

 

... این یکی با جمله برکش بربه بر

گر نچربد از همه صد باره این

زود کن چون پرده خود پاره این ...

... چشم جان پر یقینت باز کن

تا ببینی کار و بار این کتاب

حل و عقد و گیر و دار این کتاب ...

... ختم صد عالم که پر اسرار بود

نافه اسرار نبود مشکبار

تاکه عطارش نباشد دست یار

عطار
 
۳۸۱۸

عطار » وصلت نامه » بخش ۶ - حکایت الوصال فی شرح البلال

 

... روز بهر آن جهودان کار کرد

شب همه شب خدمت جبار کرد

آن جهودان لعین گمره شدند ...

... از یکی پیدا شده اشجارها

این جهان را فیض داده بارها

از یکی پیدا شده باد و هوا ...

... درگذر از زهد و علم و قال قیل

درد را بگزین و میکش بار فیل

درگذر از ذکر و فکر و معرفت ...

... چند باشی آشکارا و نهان

درگذر از خویشتن یکبارگی

تا رسی در عالم بیچارگی ...

عطار
 
۳۸۱۹

عطار » وصلت نامه » بخش ۱۳ - شرحی از حکایت سلطان محمود با شیخ لقمان سرخسی

 

... کافران را دل شده ازوی کباب

روز و شب در طاعت جبار بود

دشمن کیش و بت و زنار بود ...

... کی شوی در معرفت صاحب نظر

با سرا و ملک و کشت و کار و بار

کی شوی در راه عرفان مردکار ...

عطار
 
۳۸۲۰

عطار » وصلت نامه » بخش ۲۱ - در غوغاکردن اهل بغداد بر شیخ منصور رحمةالله و پند دادن مشایخ او را

 

بار دیگر عالمان جمع آمدند

جمله اندر قصه آن شمع آمدند ...

... سر خود با او بگویم من به راز

چون شود واقف ز حالم آن کبار

بعد از آنم گو ببر در پای دار ...

... سنگهای بروی همی انداختند

بار دیگر این اناالحق ساز داد

جمله عالم باو آواز داد ...

... تا ترا در راه حق باشد یقین

بار دیگر گفت ای صاحب نظر

از طریق عشق ما را ده خبر ...

... خواجمان و جاهلان بی وفا

چون بریدند رأس آن مرد کبار

خوش اناالحق می زد آن سر آشکار ...

عطار
 
 
۱
۱۸۹
۱۹۰
۱۹۱
۱۹۲
۱۹۳
۶۵۵