گنجور

 
عطار

بر زفان میراند یحیی بن المعاد

کای خداوندان علم و اعتقاد

قصرهاتان هست یکسر قیصری

خانه هاتان کسروی نه حیدری

جامه هاتان جمله خاتونی شده

مرکبانتان جمله قارونی شده

رویهاتان گشته ظلمانی همه

خویهاتان جمله شیطانی همه

هم عروسیهای فرعونی کنید

ماتم گبرانه صد لونی کنید

هم بعادتهای شدادی درید

هم به کبر و نخوت عادی درید

این همه دارید و هم زین بیش نیز

احمدی تان نیست آخر هیچ چیز

روز و شب مشغول رسم و کار و بار

نیستتان با دین احمد هیچ کار