گنجور

 
۳۶۶۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۴

 

... بی نفس گشتن طلسم راحت دل بوده است

موج منزل می زنم تا محو کردم جاده را

بیدل از تسلیم ما هم صید دل ها کرده ایم ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۶۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۵

 

... از زبان خامشی تقریر من غافل مباش

جوهرتیغ است این موج به جا استاده را

نیست ممکن رنگ را با بوی گل آمیختن ...

... از قبول نقش نبود چاره لوح ساده را

موج درگوهر زآشوب تپشها ایمن است

نیست تشویش دگر در بند دل افتاده را ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۶۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۶

 

... کرد آب بی زبانی مینای بسملم

در موج خون صداست گلوی بریده را

خواری جزای پای ز دامن کشیدن است ...

... بیدل به دام سبحه محال است فکر صید

بی موج باده طایر رنگ پریده را

بیدل دهلوی
 
۳۶۶۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷

 

... نیست دامی جز تأمل وحشی اندیشه را

موج صهبا گر به مستان زندگی بخشد رواست

از رگ تاک است میراث کرم این ریشه را ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۶۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰

 

... زمین تا می توانی بود مپسند آسمانی را

شد از موج نفس روشن که بهرکشت آمالت

ز مو باریکتر آبی ست جوی زندگانی را

لب زخمم به موج خون نمی دانم چه می گوید

مگرتیغ تو دریابد زبان بی زبانی را ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۶۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۱

 

... شست حیرت ورق دیده قربانی را

مطلب شوخی پرواز ز موج گهرم

به قفس کرده ام امید پرافشانی را ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۶۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳

 

... نفس دزدیدنم در شور امکان ریشه ها دارد

زبان با موج می جوشد لب خاموش ماهی را

ز دم سردی دوران کم نگردد گرمی دل ها ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۶۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷

 

... ز فسردن مکش تری به فسونهای عافیت

همه گر موج گوهری به رمیدن کمرگشا

به چه فرصت وفاکندگل تمکین فروشی ات ...

... ادب آموز محرمان لب خشکی است بی بیان

به محیط آشنا نه ای رگ موج گوهرگشا

ادبی تا تسلسلت نکند شیشه بی ملت ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۶۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۳

 

... هردم زدن به وهم دگر غوطه می زنیم

توفا ن ندارد افت موج سراب ما

گردی دگر بلند نمی گردد از نفس ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۷۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴

 

... مغز جهات گردید از شش طرف رد ما

سیر محیط خواهی بر موج و کف نظر کن

مطلق دگر چه دارد غیر از مقید ما ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۷۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۶

 

بحرمی پیچد به موج از اشک غم پرورد ما

چرخ می گردد دوتا در فکر بار درد ما ...

... هم ادای ابروی نازی ست بیت فرد ما

می دهد بوی گریبان سحر موج نسیم

می توان دانست حال دل ز آه سرد ما ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۷۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴

 

... ناکجا در خواب غلتد دیده بیدار ما

قطره سامانیم اما موج دریای کرم

دارد آ غوشی که آسان می کند دشوار ما ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۷۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۱

 

... کم نیست که ما را به درآرد نفس ازما

ما قافله بی نفس موج سرابیم

چندین عدم آن سوست صدای جرس ازما ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۷۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵

 

... پیکر من ازگداز یأس شد آب و هنوز

موج می بالد زبان شکر احسان شما

کی بود یارب که در بزم تبسمهای ناز ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۷۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱

 

... شور شکستی نزدگل به سر رنگ ما

سعی گوهر برگرفت بار دل از دوش موج

آبله چشمی ندوخت بر قدم لنگ ما ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۷۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۲

 

... حیرت نگه یک مژه خواب است دل ما

ماییم و همین موج فریب نفسی چند

سرچشمه مگویید سراب است دل ما ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۷۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲

 

... بیدل اندر جلوه گاه چین ابروی کسی

کشتی نظاره در موج خطر داریم ما

بیدل دهلوی
 
۳۶۷۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶

 

... پیش نتوان برد جز کاری که مأموریم ما

بحر در آغوش و موج ما همان محو کنار

کارها با عشق بی پرواست معذوریم ما

بیدل دهلوی
 
۳۶۷۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳

 

... نی ایم رنگی و چندین چمن نمو داریم

به روی آب فتاده ست موج روغن ما

به غیر خامشی اسرار دل که می فهمد ...

بیدل دهلوی
 
۳۶۸۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹

 

... محوگردیدن علاج ضطراب دل نکرد

ازتحیرسربه شریک موج شدتوفان ما

از شهادت انتظاران بساط حیرتیم ...

بیدل دهلوی
 
 
۱
۱۸۲
۱۸۳
۱۸۴
۱۸۵
۱۸۶
۲۶۳