گنجور

 
۳۶۶۱

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۱۰ - در بیان ایمان و اسلام

 

... ز جوی شرع آبش ده تو زنهار

که تا می روید و می آورد بار

فرو گیرد تمامت سینه ات را

دهد شادی غم دیرینه ات را

درخت بارور گردد با یام

که از بارش ترا شیرین شود کام

مزین کن باقرارش زبان را ...

عطار
 
۳۶۶۲

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۱۱ - در بیان و شرف علم فرماید

 

... ولی علم تو باید با عمل یار

که تا شاخ امیدت آورد بار

چو علمت با علم انباز گردد ...

... چو علم آموختی رو در عمل آر

که تا یابی بنزد حضرتش بار

چو علمت با عمل همکار نبود

بنزد راسخونت بار نبود

هدایت را بعلم اندر عمل دان ...

عطار
 
۳۶۶۳

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۱۴ - درونش از دو عالم فرد باشد

 

... مرقع بایدش پوشید ناچار

که صاحب شرع خواهد دادنش بار

کشش چون درکشد او را بهیبت ...

عطار
 
۳۶۶۴

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۱۶ - در بیان ریاضت فرماید

 

... چو با شرع تو تقوی یار نبود

بنزد خاصگانت بار نبود

اگر خواهی که باشی رهرو تیز ...

عطار
 
۳۶۶۵

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۱۷ - در بیان رعایت ادب فرماید

 

... ادب با خالق و خلقان نگهدار

که تاکشت امیدت بر دهد بار

نگهدار ادب شو در همه حال ...

... عمل چون با ادب هم یار نبود

عمل رانزد حضرت بار نمود

بترک یک ادب محجوب گردی ...

عطار
 
۳۶۶۶

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۱۹ - در تحقیق صحبت فرماید

 

... ترا بخشند علمی از اشارت

عبارت زان لدنی کرد دانا

اگر مکشوف گردد جمله اشیاء ...

... نگیرد بر تو زان سر هیچ خورده

نباشد مرد را نزدیک تو بار

همیشه زنده مانی اندران کار ...

... که تا زنده بود گردش نگردد

بدنیا در ندارد کار و باری

نه از اعمال دارد اختیاری ...

... خرابات اهل دین این کار گویند

که ترک نفس و کار و بار گویند

بهر جایی خرابی را که گویم ...

عطار
 
۳۶۶۷

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳۰ - در بیان دستور اربعین رابع

 

... که خواهی گشت ای جان صاحب حال

شوی مرده ز هستیها به یکبار

که بر تو ناید از هستی دگربار

بترک ذکر و فکر خود بگویی ...

... بجز یک قطره آبی وقت افطار

درونت از خورش ندهد دگر بار

بیابی تو عنایت را عطایی ...

عطار
 
۳۶۶۸

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳۱ - در بیان سماع و کیفیت آن

 

... که تا یکسر بگردد بر تو احوال

در آن جمع ار شوی حاضر بیکبار

نماند از گنه برگردنت بار

اگر یک دم در آن محفل نشینی ...

عطار
 
۳۶۶۹

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳۴ - در شرح کشف اولیاء

 

... زبانت اندرین دم بسته باید

که کار و بار تو یکسر گشاید

تو گفتن را شوی مانع به یک چند ...

... کسی داند که او صاحب یقین است

اگر خواهد که آرد در عبارت

و یا رمزی بگوید در اشارت ...

... فرو ماند زبان از قیل و از قال

پس آنگه با خود آید او دگر بار

وجودخویش بیند همچو زنگار ...

... هم او مالک شود در ملک ایمان

شود نومید ازو شیطان بیکبار

نیاید نزد او هرگز دگر بار

مشاهد گردد آن کس پس یقین بین ...

... که باشد این جنون ما را میسر

مبارک بر تو این فرزانگی باد

قرین عالم این دیوانگی باد ...

عطار
 
۳۶۷۰

عطار » بی‌سرنامه » بخش ۲

 

... ای وصالت هست گشته در جهان

بار دیگر سالک حق حق شدم

سالکی رفته تمامی حق شدم ...

عطار
 
۳۶۷۱

عطار » بی‌سرنامه » بخش ۷

 

... تا ترا در راه من باشد یقین

بار دیگر گفت ای صاحب نظر

در طریق عشق ده ما را خبر ...

عطار
 
۳۶۷۲

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

... تو خود میجویی و با خویش هستی

ز خود گویی و بر خود بار بستی

کجا آتش تواند یافت بویت ...

... چنان دیدار تو در جان ما شد

که جان یکبارگی از خود فنا شد

چو جان ما فنا شد در ره تو ...

... یقین میدان که اندر آخر کار

بیامرزد حقیقت کل بیک بار

بیامرزد بآخر دوستان را ...

... حبابی دان ونقشی دان در این دم

چه باشد گر ببخشاید بیک بار

کجا آید در این دریا پدیدار ...

عطار
 
۳۶۷۳

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵ - در مناقب حضرت امام حسن و امام حسین علیهما السلام

 

چه گویم مدح میر دین حسن را

دگربار آن حسین پاک تن را

دو نور جوهر زهرا و حیدر ...

... بر ما زشت و بد نیکوست اینجا

قدم چون در نهی این بار در راه

مشوی این بار از بود خود آگاه

قدم چون در نهادی راز بینی ...

عطار
 
۳۶۷۴

عطار » هیلاج نامه » بخش ۶ - در اسرار عشق الهی فرماید

 

... هنوز از شوق صاحب راز مانده

دم عرفان زدی اینجا بیکبار

ترا جانان نموده عین دیدار ...

... مه نو بر فلک بدری نبودی

نخستین قطره باران سفر کرد

وز آن پس قعر دریا پرگهر کرد ...

... ترا آنجاکمال عشق شاه است

چه غم داری چو شه در بارگاهست

مدد از شاه جوی و خرمی کن ...

... ترا او نقش بسته آخر کار

کند خود این همه نقشت بیکبار

تو چندینی چرا خود دوست داری ...

... هر آن غم کاندرین منزل نهادند

حقیقت بار آن بر دل نهادند

ز بحر وصل جانها بیقرار است ...

... چهارم وصل آنگه سر بریدن

نظر در کار این کردم بیکبار

نداند این سخن جز صاحب اسرار ...

عطار
 
۳۶۷۵

عطار » هیلاج نامه » بخش ۷ - در اسرار عشق و نموداری هیلاج فرماید

 

... کنون باید که گویی سر اسرار

حقیقت فاش گردانی دگر بار

بنام من کتابت نغزآری ...

عطار
 
۳۶۷۶

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۱ - جواب منصور در خطاب حق سبحانه و تعالی

 

... اناالحق آینه شرح و بیانم

نیندیشم ز دست و سر بیکبار

ببازم جسم و جان اندر بر یار ...

... همه ذرات من جانست امروز

ولیکن بار اعیانست امروز

همه ذرات من در بود بودند ...

... بگویم راز او با پیش بین باز

بخواهم گفت راز او بیکبار

که خواهد کرد اینجا ناپدیدار ...

عطار
 
۳۶۷۷

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید

 

... درون دل ببین پیداست یک سر

هر آیینه در این آیینه بار است

نمود صورت او صد هزار است ...

عطار
 
۳۶۷۸

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۴ - در اعیان جان و در اعیان آن فرماید

 

... که تا رسته شوم از خاک و از خون

حقیقت می فنا خواهم دگر بار

که گنج ما شده اینجا گهربار

چو گنج ما پدیدار آید ای شیخ ...

عطار
 
۳۶۷۹

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۴ - در آنچه شریعت و حقیقت مراد یکی است

 

... یداللهست در دستم کشیده

نه منصور است اینجا بار عشاق

که میگوید کنون اسرار عشاق ...

... ترا میگویم اسرار حقیقت

بدین کسوت نیاید اودگربار

تو را زین میکنم دایم خبردار ...

... سر خود بر کف جانان نهاده

بدین کسوت نیاید او دگربار

ترا زین میکنم دایم خبردار ...

... درون جملگی اسرار دانست

صبور است و کریم و بردبار است

حقیقت در نهانی آشکار است ...

عطار
 
۳۶۸۰

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۷ - قالَ النَّبیُّ صلّی الله علیه و آله موتوا قَبْلَ اَنْ تَموتوا

 

... بمردم تا شدم ذات خداوند

برون جستم بیکباره ازین بند

بمردم تا شدم خورشید تابان ...

... اگر میدانی این معنی تو ره بر

مکن شادی درین بار آدمی سر

میان خاک شادی کرده آغاز ...

... نمیبینی تو او را شیخ حاصل

ببین تا چند بارت گفتم این راز

نمییابی تو این معنی کل باز

به بین تا چند بارت باز گفتم

در اسرار هر نوعی بسفتم ...

... مرا برگفت هان برگوی الحق

مرا او گفت چندین بار گفتم

اناالحق شیخ اندر دار گفتم ...

... درین اسرار شیخا در یقینی

بجز جبار در عالم چه بینی

اگر مردی ز خود دایم بمانی ...

عطار
 
 
۱
۱۸۲
۱۸۳
۱۸۴
۱۸۵
۱۸۶
۶۵۵