بپای عشق باید رفتن این راه
بنور علم شاید رفتن این راه
بمقصد چون رسی هر دو رمیدند
ترا بی هر دو اندر خود کشیدند
چو علم کسبیت کردند غارت
ترا بخشند علمی از اشارت
عبارت زان لدنی کرد دانا
اگر مکشوف گردد جمله اشیاء
حیات جملهٔ اهل معانی
از آن علمست میباید که دانی
شوی زنده بدو از خویش مرده
نگیرد بر تو زان سر هیچ خورده
نباشد مرد را نزدیک تو بار
همیشه زنده مانی اندران کار
ترا رخصت بود اندر خرابی
بسا گنج معانی را که یابی
تو عالی همتی شو بشنو ای یار
بود عالی همم پیوسته ز ابرار
چوداری همتی ره بیشتر رو
قدم از خود کن و بیخویش درشو
که تا ملک خرابی را به بینی
جگرهای کبابی را به بینی
چو گردی کافر ای یار موافق
شوی آنگاه در اسلام صادق
خراباتی شوی میخوارگردی
ز علم و عقل خود بیزار گردی
چه دانی تا خرابی خود چه جایست
که علم و عقل بر آنجا بپایست
اگر ملک خرابی باز یابی
مقام فخر و عز و ناز یابی
نشان جمله معلوم ای برادر
چو صاحب دل شوی دانی تو یکسر
ببخشد عالمی گر زانکه خواهی
ولی خواهش کند اینجا تباهی
شناسای معانی بس نهان است
که آن معنی ورای جان جانست
اگر رمزش ازین معنی بدانی
ترا بهتر ز گنج شایگانی
بخواهم گفت رمزی زین خرابی
که تا ذوقی ازین معنی بیابی
مرادم زین خرابی بیخودی دان
نه عصیان کردن و کار بدی دان
همان کافر شدن در بینش خویش
اگرمردی درین معنی بیندیش
شراب نیستی رانوش کردن
وجود خود زخود بیهوش کردن
کند اعمال و ناکرده شمارد
نظر بر گفت و کرد خود ندارد
شراب نیستی را چون کند نوش
شود از شوق حق حیران و مدهوش
وجود اودل و دنیا ندارد
سر همت به عقبی در نیارد
ز بیخوشی نداند پیش و پس را
بجز موئی ندارد هیچ کس را
چو بیخود شد دگر کس را نه بیند
مقام نیستی را بر گزیند
بساط هستی خود در نوردد
که تا زنده بود گردش نگردد
بدنیا در ندارد کار و باری
نه از اعمال دارد اختیاری
مجرد گردد از جمله علایق
نیامیزد زمانی با خلایق
گر او را خود دو صد فرزند باشد
بدل زان جمله بی پیوند باشد
بود ثابت قدم در شرع دائم
بامر و نهی در پیوسته قائم
خرابات اهل دین این کار گویند
که ترک نفس و کار و بار گویند
بهر جائی خرابی را که گویم
بگرد این معانی دان که پویم
اگر زینسان خراب و بینوائی
نظر با تو کند در تنگنائی
همان آن یک نظر از روی بینش
ترا بهتر ز جمله آفرینش
همیشه آن نظر را باش طالب
که تا گردد محبت بر تو غالب
بحالت گر یکی ز ایشان نظر کرد
تمامت هستی از ذاتت بدر کرد
رساند تا بعلیین کلاهت
جهان را آرد اندر زیر جاهت
مشو تو منکر احوال ایشان
که تا یابی نصیب از حال ایشان
اگر منکر شوی حالت تباهست
از آن روی دلت یکسر سیاه است
بود انکار ایشان عین خذلان
مبادا هیچکس در شین خذلان
نباشد یاد ایشان هرگز از خود
نخواهد هیچکس را ذرهٔ بد
مرید و منکر و احرار و اغیار
همه از روی شفقت جمله را یار
بجز حضرت کس ایشان را نداند
خرد از وصف ایشان خیره ماند
تو این نکته بعقل اندر نیابی
که عقل تو کند آنجا خرابی
تو مشنو نکتهٔ پیران یونان
نه قول این خدا دوران دو نان
که بنهد ماورای عقل طوری
کند بر حال خو زین گفته جوری
ولایت برتر از طور عقول است
ازین معنی که عقلت بوالفضول است
ولایت عالم عشق است میدان
که عقل آنجا بود مدهوش و حیران
چه نسبت عقل را با عشق جانا
نداند این سخن جز مرد دانا
بود پوشیده راز عشق بر عقل
نیاید راست ساز عشق بر عقل
بدرویشی فرو آید سر عقل
که ذل و مسکنت شد درخور عقل
مذلت جوید و بیچارگی فقر
ز خان و مال خود آوارگی فقر
نه در اصل سخن باشد خطائی
نیاید رفتن ازجائی بجائی
اگر بحثی رود اندر معانی
حقیقت شرع باشد تا که دانی
اگر در شیوهٔ فقر و فقیری
سخن گویم بسی بر من نگیری
هر آن چیزی که باشد خارج از شرع
بکاری باز ناید اصل تافرع
بلی باید که معنی بین بود مرد
درون او بود مستغرق درد
کسی کو اهل این اسرار باشد
درونش را بمعنی کار باشد
چو چشم معنیش کج بین شد ای یار
معانی جمله کج پندارد اغیار
چو من تازی سخن باشم تو رازی
میان ما نباشد کارسازی
ازین معنی نهم بر هم دهن را
ز نوعی دیگر آغازم سخن را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به موضوع مهمی درباره عشق و علم میپردازد. شاعر بیان میکند که برای درک عشق و علم باید مسیری دشوار و شخصی را پیمود. هر دو عشق و علم انسان را به عمق وجود خود میکشاند و باید برای رسیدن به مقصود، از خودگذشتگی کرد.
شاعر هشدار میدهد که علم و دانش تنها از طریق تجربههای عمیق و معنوی به دست میآید و نباید به ظواهر و دانش سطحی اکتفا کرد. او به اهمیت خراباتی شدن و رها کردن خود از قید و بندهای دنیوی اشاره میکند و تأکید دارد که انسان باید به جهانی فراتر از عقل و ظواهر برسد تا به حقیقت دست یابد.
نهایتاً، شاعر عشق و حکمتی که از آن ناشی میشود را برتر از عقل میداند و به درویشی به عنوان وضعیت والای روحی اشاره دارد؛ جایی که انسان در اوج فقر و ذلت، به غنای معنوی میرسد.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به عشق، باید مسیر را با نور دانش طی کرد.
هوش مصنوعی: زمانی که به هدفی که در نظر داشتی رسیدی، هر دو هدف از تو دور شدند و هر دو به نوعی در درون خودت جذب شدند.
هوش مصنوعی: وقتی که علم و دانش را به دست آوردی، به تو اجازه میدهند که از غنایم و دستاوردهای دیگران بهرهمند شوی، به شرطی که آن علم را در مسیر درست و با اشاره درست به کار ببری.
هوش مصنوعی: اگر حکمت و علم الهی بر دانشمندی آشکار شود، تمامی موجودات و حقایق عالم برای او نمایان خواهد شد.
هوش مصنوعی: زندگی تمام کسانی که به معنای عمیق اشیاء توجه دارند، وابسته به دانشی است که باید آن را بشناسی.
هوش مصنوعی: اگر زندهای، خود را به مرده نزدن بزنید. از او هیچ چیز خوبی نخواهید گرفت.
هوش مصنوعی: اگر مردی در نزد تو نباشد، پس همواره بار را بر دوش خواهی کشید و در این کار زندگیات ادامه خواهد داشت.
هوش مصنوعی: تو اجازه داری در افسردگی و خرابی، چرا که در این حالت، بسیاری از معانی گرانبها را کشف خواهی کرد.
هوش مصنوعی: ای دوست، تو همت بلندی داشته باش و به این نکته توجه کن که همت بلند تو همیشه از نیکان و انسانهای خوب سرچشمه میگیرد.
هوش مصنوعی: هرگاه اراده و تلاشی وجود دارد، باید با اعتماد به نفس بیشتری به جلو حرکت کرد و به خود وابسته نباشیم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که خرابیهای سرزمین را ببینی، جگرهایی که بر روی آتش کباب میشوند را هم به یاد خواهی آورد.
هوش مصنوعی: اگر به دور و بر خود بنگری و با کسانی که به تو نزدیک هستند ارتباط برقرار کنی، در این صورت میتوانی در مسیر درست و صادقانه قرار بگیری.
هوش مصنوعی: اگر به زندگی بیخیال و شاداب و خوشگذران رو بیاوری، از دانش و عقل خود فاصله میگیری.
هوش مصنوعی: نمیدانی که جایگاه خرابی و نابودیات کجاست، چرا که دانش و عقل هم نمیتوانند در آنجا بایستند و درک کنند.
هوش مصنوعی: اگر دنیای خراب و ویران را دوباره بسازی، به مقام افتخار و بزرگی خواهی رسید.
هوش مصنوعی: برادر، زمانی که به حقیقت و عمق احساسات دست پیدا کنی، تمام نشانهها را به وضوح خواهی شناخت.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی، عالمی میتواند ببخشد، اما خواهش کردن در اینجا به تباهی میانجامد.
هوش مصنوعی: معانی عمیق و پنهان زیادی وجود دارد که آن مفهوم فراتر از وجود و حیات انسان است.
هوش مصنوعی: اگر راز این موضوع را بفهمی، از داشتن گنج و ثروت نیز برای تو ارزشمندتر خواهد بود.
هوش مصنوعی: میخواهم رازی درباره این ویرانی بگویم که اگر به آن توجه کنی، میتوانی از این مفهوم لذت ببری.
هوش مصنوعی: منظور من از این ویرانی و آشفتگی، نادانی و بیخودی است، نه اینکه بخواهم نافرمانی کنم یا کار ناپسندی انجام دهم.
هوش مصنوعی: اگر شخصی در تفکر خود به موضوع کفر بیندیشد، همانطور که درک میکند، به نوعی به نفس کفر دچار میشود.
هوش مصنوعی: نوشیدن شراب عدم به معنای فراموش کردن خود و به حالت بیهوشی رفتن است.
هوش مصنوعی: انسانی که کارهای نیک را انجام نمیدهد، اما به خود مغرور است و تنها به حرفهایش توجه میکند، در واقع از اعمال خود غافل است و به آنها اهمیت نمیدهد.
هوش مصنوعی: نوشیدن شراب نیستی انسان را به وجد و شگفتی میآورد و از شوق عشق الهی، او را بیخود و سرگشته میکند.
هوش مصنوعی: وجود او و دنیای او سرانجامی ندارد و کسی که همت بلند دارد به عقبی نمیرسد.
هوش مصنوعی: این جمله بیان میکند که در حالت بیخبر و بیحالی، هیچکس نمیتواند درک درستی از آینده و گذشته داشته باشد؛ مانند مویی که بیاستحکام است و هیچ چیز مستحکمی ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی که کسی به حالت بیخود میرسد و دیگران را نمیبیند، به مقام و حالتی از عدم و نیستی میرسد که نمیتواند آن را انتخاب کند.
هوش مصنوعی: زندگیات را به جلو ببر و هر چه در توان داری انجام بده، زیرا تا زمانی که زندهای، حرکت و تغییر لازم است و باید از زندگیات بهرهوری کنی.
هوش مصنوعی: دنیا برای هیچکس کاری ندارد و انسان نمیتواند به خواست خود در آن عملی انجام دهد.
هوش مصنوعی: این بیت به این مفهوم اشاره دارد که کسی که به مقام مجردی و رهایی رسیده است، از تمام وابستگیها و علایق دنیوی دور میشود و دیگر با مردم درگیر نمیشود. او در یک حالت خاص و منحصربهفرد قرار دارد که زمان و مردم برای او معنایی ندارد.
هوش مصنوعی: اگر او دو صد فرزند داشته باشد، اما هیچ کدام از آنها به او وابسته نباشند و ارتباطی با او نداشته باشند، هیچ فايدهای از آنها نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: در پیروی از دستورات دین، باید همواره استوار و ثابت قدم بود و به وظایف خود به طور مداوم عمل کرد.
هوش مصنوعی: خرابات اهل دین به عملی اشاره دارند که در آن ترک دنیا و مشغلههای material به عنوان یک فضیلت شناخته میشود. به عبارت دیگر، به نظر میرسد که آنها میگویند برای رسیدن به هدفهای معنوی باید از نفس خود و امور دنیوی جدا شد.
هوش مصنوعی: هر جا که به ویرانی برخورد کردم، بدان که اینجا به دنبال معنایی هستم که آن را جستجو میکنم.
هوش مصنوعی: اگر اوضاع خراب و ناامید کننده باشد و در شرایطی سخت با تو مواجه شوم،
هوش مصنوعی: یک نگاه عمیق و آگاهانه تو از همه زیباییهای جهان ارزشمندتر است.
هوش مصنوعی: همیشه به دنبال آن نگاه و توجه باش که باعث شود محبت و عشق نسبت به تو قویتر شود.
هوش مصنوعی: اگر یکی از آنها به تو نگاهی کند، تمام وجود تو از ذاتت بیرون میآید.
هوش مصنوعی: اگر به مقام بلند و مرتبه عالی خود دست یابی، جهان را زیر سایهی قدرت و عظمت خود خواهی آورد.
هوش مصنوعی: به دیگران بیاحترامی نکن و شرایط آنها را نادیده نگیر، چراکه ممکن است از حال و وضع آنها بهرهمند شوی.
هوش مصنوعی: اگر انکار کنی، حال تو خراب است و دل تو به کلی تاریک و بینور خواهد شد.
هوش مصنوعی: انکار کردن آنها به معنای واقعی شکست و ناتوانی است، تا جایی که هیچکس در این زمینه دچار نقصان نشود.
هوش مصنوعی: فراموشی یاد آنها هیچکس را از خود ذرهای بدی نخواهد کرد.
هوش مصنوعی: هری که در دنیا وجود دارد، چه مریدان و چه کسانی که منکر هستند، چه آزادگان و چه دیگران، همه به خاطر محبت و شفقت یکدیگر را یاری میکنند.
هوش مصنوعی: هیچ کس جز اوست که آگاهی به حقیقت ایشان داشته باشد، و عقل از توصیف ایشان ناتوان مانده است.
هوش مصنوعی: تو نمیتوانی درک کنی که عقل تو ممکن است تو را به بیراهه ببرد.
هوش مصنوعی: به سخنان بزرگترها و قدما در یونان گوش نکن، چرا که این دنیا به وعدههای پروردگار و تامین معیشت دو نان وابسته است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی با حالتی فراتر از عقل و درک عادی، به خواب و خیال میرود و وضعیت خود را به گونهای خاص تجربه میکند. این شخص تحت تأثیر سخنان و احساساتی است که بر او تاثیر میگذارد و موجب تغییر حالش میشود.
هوش مصنوعی: ولایت بالاتر از حدود عقلهاست، زیرا عقل تو در مسائل بیمورد سرگردان است.
هوش مصنوعی: ولایت به معنای تسلط و سرپرستی عشق است؛ جایی که عقل در آنجا گیج و حیران است.
هوش مصنوعی: تنها افراد با درک عمیق میتوانند فهمند که عقل و عشق چه ارتباطی با یکدیگر دارند.
هوش مصنوعی: راز عشق بهقدری عمیق و پنهان است که عقل نمیتواند آن را به درستی درک کند. عشق به گونهای است که نمیشود با منطق و عقل آن را توضیح داد و درک کرد.
هوش مصنوعی: ناگهان عقل و درک انسان بالا میآید وقتی که به فقر و ناداری دچار میشود، زیرا در چنین شرایطی، ذلت و نیازمندی به عقل و اندیشه مربوط میشود.
هوش مصنوعی: شخصی که به دنبال ذلت و بیچارگی است، از خانه و دارایی خود رانده میشود و نتیجه فقر، آوارگی و بیخانمانی خواهد بود.
هوش مصنوعی: در اصل موضوع هیچ ایرادی وجود ندارد و ناپسند نیست که از جایی به جای دیگر برویم.
هوش مصنوعی: اگر در مورد مفاهیم واقعی و معانی دین گفتوگویی شکل بگیرد، به آن دقت کن تا بهتر درک کنی.
هوش مصنوعی: اگر دربارهٔ روش زندگی فقیران صحبت کنم، کسی از من خشمگین نخواهد شد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که در خلاف قوانین شرع و دین انجام شود، در نهایت به اصل و پایه آن نتیجه نخواهد داد و فایدهای نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: بله، باید شخصی که واقعاً مفهوم را درک کرده است، درون خود را غرق در درد و رنج احساس کند.
هوش مصنوعی: کسی که با این رازها آشنا باشد، در دلش شعف و عشق به کار وجود دارد.
هوش مصنوعی: وقتی که برداشت و نگاه تو به معنای چیزها نادرست باشد، دیگران نیز همه چیز را به همان شکل اشتباه درک خواهند کرد.
هوش مصنوعی: اگر من در گفتار متخصص و طناز باشم، هیچ رازی میان ما وجود نخواهد داشت که امکان حل و فصل آن باشد.
هوش مصنوعی: از این مفهوم میخواهم به گونهای دیگر به بیان آن بپردازم و صحبت را از نوعی جدید آغاز کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.