گنجور

 
۲۸۱

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۶ - گرفتار شدن گلشاه

 

... همی بود تا شب بسی درگذشت

شباهنگ بر چرخ گردان بگشت

برون آمد از خیمه چون تند باد ...

عیوقی
 
۲۸۲

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۰ - پیمان بستن ورقه و گلشاه

 

... میان من و تو جدایی مباد

ز چرخ فلک بی وفایی مباد

گر از روی من می بتابی توروی ...

... وگر بینم از هیچ کس جز تو کام

و گر با شگونه شود چرخ پیر

به دست بداندیش مانم اسیر ...

عیوقی
 
۲۸۳

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۲ - شب و روز کردش برفتن شتاب

 

... دل هریک از مهر پرداخته

چو بر زد سر از چرخ رخشنده شید

جهان گشت چون پرنیان سپید ...

عیوقی
 
۲۸۴

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۳ - بیرون رفتن ورقه از شهر یمن به جنگ کردن

 

... اگر خال خود را به جای آورم

ویا چرخ را زیر پای آورم

جهان بر شما تنگ زندان کنم ...

عیوقی
 
۲۸۵

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۸ - مرو را جهازی نکو ساختند

 

... بد این یادگارت مرا غمگسار

از آن چرخ گردنده گوژپشت

بسی دیده ام روزگار درشت ...

عیوقی
 
۲۸۶

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۶ - دیدن ورقه و گلشاه یکدیگر را

 

... چو بنهاد خورشید افسر ز سر

گشاد از میان چرخ زرین کمر

شه شام آمد به نزدیک شام ...

عیوقی
 
۲۸۷

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴۰ - شعر گفتن ورقه

 

کنم آه ازین چرخ گردنده آه

که عیشم تبه کرد و روزم سیاه ...

عیوقی
 
۲۸۸

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴۴ - رفتن شاه شام با گلشاه بر سر گور ورقه

 

... کسی کم بدو تازه بد عیش و عمر

ربودش ز من چرخ غدار غمر

از اول به یک جای ما را سپهر ...

عیوقی
 
۲۸۹

عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۳۰ - رباعی

 

هرگاه که آن پهن سرون می گذرد

در یک دم ازین چرخ نگون می گذرد

طبعم ره فکر بین که چون برد بسر ...

عسجدی
 
۲۹۰

عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۳۵ - قصیده در شکایت از روزگار و یاد احباب

 

... چه اعتماد بر این روزگار ناهموار

جفای چرخ بسی دیده اند اهل هنر

از آن بهر زه شکایت نمی کنند احرار ...

عسجدی
 
۲۹۱

عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۳۶ - در توصیف بهار و مدح سید ابونصر

 

... بدانش خواهم گفتن که ای درخت هنر

که هست همچو زمینی که چرخ دارد بار

که هست همچو درختی که ماه دارد بر ...

عسجدی
 
۲۹۲

عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۴۰ - در وصف قلعه

 

... ز ماهی فروترش بنیاد لیکن

گذشته سربارش از چرخ اخضر

شده سد یأجوج خوار از بروجش ...

عسجدی
 
۲۹۳

عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۴۷ - چکامه ای شیوا در صنعت تکریر

 

... ز آن تخته تخته تخته ارزیز زبر و زار

از چرخ بهره بهره طرب باد خواجه را

وز خلق شهره شهره ثناهاش یادگار ...

... زآن شهره شهره شهره ایام شهریار

از چرخ برخه برخه سعادت بجانش باد

از عرش جمله جمله ز احسان کردگار ...

عسجدی
 
۲۹۴

عسجدی » اشعار باقیمانده » شمارهٔ ۵۶ - قطعه

 

... خاصه آن گاهی که بر زین برکشندش تنگ تنگ

گشتن از پرگار و چرخ و رفتن از کشتی و تیر

کشی از طاوس و گور و جستن از خرگوش و رنگ

عسجدی
 
۲۹۵

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۲ - در مدح امیرابو محمد بن محمود غزنوی

 

... ترا بر کشوری یا برفزونتر زان امین گفتن

جلال وهمت و قدر ترا چرخ برین گفتن

پناه داد و دین خواندن بلای کفرو کین گفتن ...

فرخی سیستانی
 
۲۹۶

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - در مدح یمین الدولة سلطان محمود بن سبکتگین گوید

 

... دولت و اقبال و بقای تو باد

چندان این چرخ فلکرا بقاست

گم باد از روی زمین آنکسی ...

فرخی سیستانی
 
۲۹۷

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - در مدح خواجه ابوبکر حصیری گوید

 

... آتشی دان تو خلافش را در سوزش و تف

که مثل چرخ اثیر از تف خاکستر اوست

مهر فرزندی بر خواجه فکنده ست جهان ...

فرخی سیستانی
 
۲۹۸

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - در مدح یمین الدوله سلطان محمود غزنوی گوید

 

... به کوهی ماند ار مرکوه را جان و روان باشد

ز دشمن کین کشد گر دشمنش چرخ برین باشد

به خصم اندر رسد گر خصم او باد وزان باشد ...

فرخی سیستانی
 
۲۹۹

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - در دعای به سلطان محمود غزنوی گوید

 

... آن تیغ و سنانرا که بدو حرب کند شاه

چرخ و فلک و دولت منصور فسان باد

هر ساعتی اندر دل و در خانه کفار ...

فرخی سیستانی
 
۳۰۰

فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در صفت باغ نو و کاخ ومجلس و دریاچه کاخ سلطان محمود گوید

 

... ز سرو بریده چو زلف بریده

ز شکل مدور چو چرخ مدور

بهشتست این باغ سلطان اعظم ...

... بخوردن ز خوشی چو عیش توانگر

نه چرخست و اجزای او چون ستاره

نه ابرست و آوای او همچو تندر ...

فرخی سیستانی
 
 
۱
۱۳
۱۴
۱۵
۱۶
۱۷
۴۹۲