گنجور

 
۲۸۲۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۳۴

 

... در نهانخانه محوست عبادتگاهم

نیستم موج که سجاده بر آب اندازم

لاله ای نیست صباحت که مرا گرم کند ...

صائب تبریزی
 
۲۸۲۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۴۴

 

... در سر سرو هوایی است که من می دانم

موج دریای حوادث دل چون آینه را

صیقل زنگ زدایی است که من می دانم ...

صائب تبریزی
 
۲۸۲۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۵۹

 

... شد قفس چوب نبات از سخن شیرینم

موج دریای حوادث رگ خواب است مرا

بس که کوه غم او کرد گران تمکینم ...

صائب تبریزی
 
۲۸۲۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۶۳

 

... وسعت حوصله را مهر دهان ساخته ایم

وقت ما را نکند موج حوادث ناصاف

ما به این سلسله چون آب روان ساخته ایم ...

صائب تبریزی
 
۲۸۲۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۷۰

 

... دل ما خوش که درین قافله سودا کردیم

عمر در بیهده گردی گذراندیم چو موج

از گهر صلح به خار و خس دریا کردیم ...

صائب تبریزی
 
۲۸۲۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۷۷

 

... ما ز کوته نظری چشم به ساحل داریم

می زند موج پریزاد ز حق عالم و ما

دیو در شیشه ز اندیشه باطل داریم ...

صائب تبریزی
 
۲۸۲۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۰۰

 

... به قلزمی که به امید گوهر آمده ام

چو موج اگر چه شکسته است بال من صایب

به ساحل از دل دریا مکرر آمده ام

صائب تبریزی
 
۲۸۲۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۰۲

 

... ربوده است ز من شوق خاکبوس قرار

اگر چو موج ز دریا کرانه می طلبم

ز ریگ روغن بادام چشم می دارم ...

صائب تبریزی
 
۲۸۲۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۰۵

 

... که دام مکر بود تار و پود ازین مردم

ز خون تشنه لبان است موج بحر سراب

مرو ز راه به محض نمود ازین مردم ...

صائب تبریزی
 
۲۸۳۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۰۸

 

... اگرچه همچو مسیحا فلک سوارشدم

چه حاجت است به آغوش همچو موج مرا

چنین که محو در آن بحر بیکنار شدم ...

صائب تبریزی
 
۲۸۳۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۱۴

 

... گمان برند زره در ته قبا دارم

درین محیط که بازوی موج خار و خس است

به دست بسته تمنای آشنا دارم ...

صائب تبریزی
 
۲۸۳۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۲۵

 

... چگونه خون نچکد از کلام من صایب

که موج اشک شکسته است شیشه در جگرم

صائب تبریزی
 
۲۸۳۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۲۸

 

... نشاط رفته ز عمر گذشته می خواهم

حساب موج از بحر سراب می گیرم

به زور بازوی همت چو لعل در دل سنگ ...

صائب تبریزی
 
۲۸۳۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۳۸

 

... به هر که منکر جوش سرشک من باشد

اگر بود پسر نوح موج طوفانم

گشاده روی به احباب چون گل صبحم ...

صائب تبریزی
 
۲۸۳۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۵۲

 

... کجا روم که درین صیدگاه ناکامی

هزار دام ز موج سراب می بینم

رخ گشاده ز دل زنگ می برد صایب ...

صائب تبریزی
 
۲۸۳۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۵۴

 

... بیاض گردن میناست صبح صادق من

هلال عید ز موج پیاله می بینم

مرا ز سیر چمن غم ترا نشاط رسد ...

صائب تبریزی
 
۲۸۳۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۵۷

 

... به گوشه ای بنشینم به فکر یار روم

مرا ز باد مخالف چو موج پروا نیست

میان گشاده به دریای بیکنار روم ...

... که نقش چون ننشیند به اختیار روم

دعای جوشن ماهی ز موجه خطرست

چگونه بحر گذارم به جویبار روم ...

صائب تبریزی
 
۲۸۳۸

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۵۹

 

... نگاه گرم به هر کس کند کباب شوم

ز من کناره کند موج اگر حباب شوم

فریب من نخورد تشنه گر سراب شوم

چو موج صیقل دریا چو می توانم شد

گره چرا به دل بحر چون حباب شوم ...

صائب تبریزی
 
۲۸۳۹

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۷۳

 

... چگونه سینه سپر پیش آفتاب کنیم

چو موج بر صف دریا زنیم و خوش باشیم

به خویش کار چرا تنگ چون حباب کنیم ...

صائب تبریزی
 
۲۸۴۰

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۷۹

 

... از راه رحم خشک ز سایل گذشته ام

چون موج قدردانی دریاست مطلبم

گاهی اگر به دامن ساحل گذشته ام ...

صائب تبریزی
 
 
۱
۱۴۰
۱۴۱
۱۴۲
۱۴۳
۱۴۴
۲۶۳