صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۶۲
... می کند پهلو تهی از شیشه ام خارا هنوز
گرچه موج ناتوانی می زند پهلوی من
موج اشکم می زند سرپنچه بادریا هنوز
چشم او روزی که ما را گوشه گیر از خلق کرد ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۶۷
... گرچه ازخط غمزه شوخش حصاری گشته است
موج جوهر می زند شمشیر اقبالش هنوز
گرچه دود از خرمن حسنش برآورده است خط ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۸۲
... نبود بی شفق این شام غریبان هرگز
می زند موج سراب آتش ما را دامن
نیست این بادیه بی سلسله جنبان هرگز ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۸۷
... ترا تردد خاطر کشیده است به بند
که آب می شود از موج خویش سلسله ساز
به فکر صایب ازان می کنند رغبت خلق ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۹۹
... که عدل گشت ترازوی روزگار امروز
به دام و دانه چه حاجت که موج سبزه و گل
شده است سلسله گردن شکار امروز ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۲۴
... با وجود نافه بوی مشک عریان در لباس
تار و پود حله فردوش گردد موج اشک
چشم گریان راست تشریفات الوان در لباس ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۲۹
... بی پروبالی درین وادی پروبال است و بس
موج در هرجنبش از حالی به حالی می رود
بحر لنگردار یکتایی به یک حال است و بس ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۳۴
... می شوی دیوانه از دامان آن صحرا مپرس
تیغ سیراب است موج قلزم خونخوار عشق
غوطه در خون می دهی ما را ازان دریا مپرس ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۳۵
... کوه تمکین حبابیم از شکیب مامگوی
جلوه موج سرابیم از قرار ما مپرس
بید مجنونیم برگ ما زبان خامشی است ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۴۸
... دوری نیازموده چه داند هجر چیست
از موج آب حال جگر تشنگان مپرس
تیر کج ازنشان خبر راست چون دهد ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۵۱
... آب حیات می طلبد حرص تشنه لب
در وادیی که موج سرابی ندید کس
طی شد جهان واهل دلی از جهان نخاست ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۶۴
... چون صدف صایب ز دریا گوشه ای کن اختیار
ز انقلاب موج آب چون گهر آسوده باش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۶۷
... از محیط می برون آور گلیم خویش را
بیش ازین چون موج بی لنگر درین دریا مباش
طاق نسیان انتظار شیشه می می کشد ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۷۹
... نیست جان بی قراران را به تن دل بستگی
پیش پای موج ساحل گر نباشد گو مباش
تا هدف جایی نمی استد خدنگ گرم رو ...
... بر رخ دلدار حایل گر نباشد گو مباش
نیست صایب عالم امکان به جز موج سراب
در نظر این نقش باطل گر نباشد گو مباش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۸۷
... سبزه بیگانه ای در بوستانی گو مباش
موج دریای کرم شیرازه گوهر بس است
چون گهر بر گردن ما ریسمانی گو مباش ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۹۰
... بنده آن سرو بالایم که طوق قمریان
می شود موج شراب از جلوه مستانه اش
کعبه نتواند قدم در کوی آن کافر گذاشت ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۹۸
... چون دل صایب خورد آب ازتماشای بهشت
تلخی چین جبین موج دارد کوثرش
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۱۰
... برگ بر آزادگان باشد گران ازبار بیش
تازه گردد داغ آب از جلوه موج سراب
تشنه می گردد ز کوثر تشنه دیدار بیش ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۲۰
... هرکه راچون تیغ باشد آب باریکی به جوی
می کند چون موج از دریا تهی پهلوی خویش
شکوه خونین تراوش می کند بی اختیار ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۲۲
... لب میگون او را نیست وقت خط برآوردن
ز موج بوسه نو خط می نماید لعل شادابش
ز خواب ناز گفتم چشم اورا خط برانگیزد ...