گنجور

 
۲۶۶۱

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۵۲ - عقد پانزدهم در خوف که طریق احتیاط ورزیدن است و بر نعمت امنیت و انبساط لرزیدن

 

... شق شود بر بدنت شقه گور

همچو لاله بدر آیی ز کفن

با دلی غرقه به خون عریان تن ...

جامی
 
۲۶۶۲

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۶۱ - عقد هژدهم در رضا که گره کراهت از دل گشادن است و تلخی ها را چاشنی شیرین دادن

 

... دانش از پرورش لطف ازل

تازه تر لاله صحرای امل

مشنو از شاخ به جز بوی بهی ...

جامی
 
۲۶۶۳

جامی » هفت اورنگ » سبحة‌الابرار » بخش ۶۳ - مناجات در مقام رضا طلبیدن و از آنجا رخت به سر منزل محبت کشیدن

 

... هست بر سینه ما داغ جحیم

از سخط لاله این باغ مکن

باغ را بر دل ما داغ مکن ...

جامی
 
۲۶۶۶

جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵ - تخصیص مناجات به ناظم بی دستیاری مشارک و مساهم

 

... چو غنچه یکدلم گردان درین باغ

چو لاله کن نشانمندم یه یک داغ

درین ره حاصلی چون یکدلی نیست ...

جامی
 
۲۶۶۷

جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۸ - لباس ضراعت پوشیدن و در اقتباس نور شفاعت کوشیدن

 

... ز محرومان چرا فارغ نشینی

ز خاک ای لاله سیراب برخیز

چو نرگس خواب چند از خواب برخیز ...

جامی
 
۲۶۷۱

جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۱۹ - از مشاهده تغییر حال زلیخا گره تحیر به رشته تفکر کنیزان افتادن و دایه بر سر انگشت استفسار گره را از آن رشته گشادن

 

... که از روز و شب بی خواب و بی خورد

گل سرخش نمودی لاله زرد

بدانستی همه کز هیچ باغی

نروید لاله ای خالی ز داغی

کنیزان این نشانی ها چو دیدند ...

جامی
 
۲۶۷۲

جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۲۰ - خواب دیدن زلیخا یوسف را علیه السلام نوبت دوم و سلسله عشق وی جنبیدن و وی را در ورطه جنون کشیدن

 

... همی زد همچو غنچه جیب جان چاک

چو لاله خون دل می ریخت بر خاک

گهی از مهر رویش روی می کند ...

... نباشد در نظر چندان درنگش

که بینم سیر روی لاله رنگش

ز من چون برق رخشان بگذرد زود ...

جامی
 
۲۶۷۳

جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۲۴ - نسیم قبول از جانب مصر وزیدن و محمل زلیخا را چون عماری گل به مصر کشیدن

 

... ز ننگ وسمه پاک و عار غازه

نغوله بسته بر لاله ز عنبر

ز گوش آویزه کرده لؤلؤ تر ...

... ز اطراف کله هر تار کاکل

چنان کز زیر لاله شاخ سنبل

به بر کرده قباهای قصب رنگ ...

جامی
 
۲۶۷۴

جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۲۸ - عمر گذرانیدن زلیخا در مفارقت یوسف علیه السلام و تلهف و تأسف وی بر آن مدی اللیالی و الایام

 

... گهی با داغ سینه ز آه و ناله

به دشت افراختی خیمه چو لاله

ازان گلرخ به لاله راز گفتی

ز داغ دل سخن ها باز گفتی ...

جامی
 
۲۶۷۵

جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۳۲ - رفتن برادران پیش پدر و درخواست کردن که یوسف را علیه السلام همراه خود به صحرا برند

 

... ز فرش سبزه بازیگاه سازیم

به هر لاله به بازی راه سازیم

رباییم از سر لاله کلاهش

کنیم از فرق یوسف جلوه گاهش ...

جامی
 
۲۶۷۶

جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۳۳ - بردن برادران یوسف را از پیش پدر و در راه هدایت خود چاه ضلالت کندن و وی را بی هیچ جنایت در چاه افکندن

 

... چو شد نومید ازیشان گریه برداشت

ز خون دیده بر گل لاله می کاشت

گهی در خون و گه در خاک می خفت ...

جامی
 
۲۶۷۷

جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۴۰ - تربیت کردن زلیخا یوسف را علیه السلام و خدمتگاری نمودن وی مر او را به آنچه دسترس وی بود

 

... نهالش را ز گل کردی نهالین

گلش را از سمن یا لاله بالین

فسون خواندی بسی و افسانه گفتی ...

... گهی با غنچه اش دمساز گشتی

گهی از لاله زارش لاله چیدی

گهی از گلستانش گل چریدی ...

جامی
 
۲۶۷۸

جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۴۳ - مطالبه کردن زلیخا وصال یوسف را علیه السلام و استغنا نمودن یوسف از وی

 

... بلی نظارگی کاید سوی باغ

ز شوق گل چو لاله سینه پر داغ

نخست از روی گل دیدن شود مست ...

... برآمد در خزان محنت و درد

گل سرخش به رنگ لاله زرد

به دل ز اندوه بودش بار انبوه ...

جامی
 
۲۶۷۹

جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۴۴ - پرسیدن دایه از زلیخا سبب گداختن و سوختن وی را در مشاهده شمع جمال یوسف علیه السلام

 

... ز غم های جهان آزاد می باش

ز سرو لاله رنگش کام می گیر

به رفتار خوشش آرام می گیر ...

جامی
 
۲۶۸۰

جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۴۷ - فرستادن زلیخا یوسف را علیه السلام به جانب باغ و تهیه اسباب وی کردن

 

... گره از طره سنبل گشاده

سمن با لاله و ریحان هم آغوش

زمین از سبزه تر پرنیان پوش ...

جامی
 
 
۱
۱۳۲
۱۳۳
۱۳۴
۱۳۵
۱۳۶
۳۶۲