اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۶۳ - شگفتی جزیره درخت واق واق
... گریزنده یک پای از آنسان شتافت
که اسپ دوان گردش اندر نیافت
دگر دید بر مرز دریای ژرف ...
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۶۵ - دیدن گرشاسب دخمه سیامک را
... برآورده دیوارش از هفت جوش
سپه گردش اندر به گشتن شتافت
بجستند چندی درش کس نیافت ...
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۷۰ - صفت بت معلق در هوا
... بسی پیکر مردم ومرغ و باز
ز گردش میان هوا پر باز
گروهی شمن گرد او انجمن ...
... که هست او خدای آمده ز آسمان
فرشتست گردش بپر هر که هست
بفرمانش استاده ایزد پرست ...
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۷۴ - بازگشت گرشاسب و صفت خواسته
... که پیرامن دامنش بد دو میل
چو شهری دو صد برج گردش بپای
سپه را به هر برج بر کرده جای ...
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۷۵ - بازگشت گرشاسب از هند به ایران
... بد آب خوش و بیشه و کشتمند
زده خیمه گردش بسی ساروان
گله ساخته ز اشتران کاروان ...
... به ره بر یکی خوش ده و راغ دید
پر از میوه گردش بسی باغ دید
به باغی تماشاکنان گرد گرد ...
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۷۶ - داستان شاه روم و دخترش
... ز زنجیر بر وی زهی ساختند
ز گردش پی و توز پرداختند
بیاویخت از گوشه بارگاه ...
... خزان و زمستان تموز و بهار
همه ساله در گردش اند این چهار
شب و روز و چرخ و مه و آفتاب ...
... هنرشان به کار جهان ساختن
ز گردش پدیدست و از تاختن
مرا نیز گشتن به گیتی رواست ...
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۷۸ - رفتن گرشاسب به شام
... عنان داده او را و دل کام را
شده چشم چشمه ز گردش به بند
دل غول و دیو از نهیبش نژند ...
... میان کرده آتش سوار دلیر
چران گردش اندر نوند سمند
گره کرده بر یال خم کمند ...
... ببستندمان و آنچه بد بستدند
هنوز آنک از پیش تو گردشان
رسی گر کنی رای ناوردشان ...
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۱ - وصف بیابان و رزم گرشاسب با زنگی
... بشد تا بد آن شهر از آن سوی کوه
به پرسش گرفتند گردش گروه
که با تو درین ره که بد یارمند ...
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۲ - ساختن شهر زرنج
... که در کار ناسود روزی ز رنج
ز گل باره ای گردش اندر کشید
میانش دژی سر به مه برکشید ...
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۴ - جنگ شاه کابل با زابلیان وشکسته شدن اثرط
... به نیزه فکند از یلان چند گرد
تنوره زد از گردش اندر سپاه
ز هر سو به زخمش گرفتند راه ...
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۵ - نامه ی اثرط به گرشاسب
... شب و روز پوینده زآنسان شتافت
که باد وزان گردش اندر نیافت
چنین تا به کوهی که بد جای شیر ...
... چو تندر همه بیشه بانگ هژبر
شده گردشان گرد گردون چو ابر
به گردانش باشید گفتا به جای ...
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۶ - آگاهی شاه قیروان از رسیدن گرشاسب
... دهی بد به راه اردیه نام اوی
یکی بیشه گردش پر از رنگ و بوی
همه بیشه زیتون و خرما درخت ...
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۷ - جنگ در شب ماهتاب
... شب قیرگونش دو زلف بخم
ستاره ز گردش نثار درم
یکی فرش سیمین کشیده جهان ...
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۸ - نامه گرشاسب به شاه قیروان
... زمین جزع و دیوار زر و بلور
دو صد کنگره گردش افراشته
به یاقوت و در پاک بنگاشته ...
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۰ - بازگشتن گرشاسب و دیدن شگفتیها
... سپه ساخت بر چرخ بازد همی
شدست ابر گردش به کین تاختن
سوارانش کوه اند در تاختن ...
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۴ - پرسشی دیگر از برهمن
... چه برناست آبستن و گنده پیر
هم از وی بسی بچه گردش به شیر
به ناز آنچه زاید همی پرورد ...
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۵ - رسیدن گرشاسب به میل سنگ
... ز مس وآهن و روی بگداخته
نبشته ز گردش خطی پارسی
که بد عمر من شاه ده بار سی ...
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۹ - پادشاهی فریدون و نامه فرستادن گرشاسب
... نریمان یل پیشش اندر سوار
ز گردش پیاده سران بی شمار
چو زی کوشک آمد شه از تخت خویش ...
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۱۰ - رفتن گرشاسب با نریمان به توران
... سپهبد همی راند تا شهر چاچ
ز گردش بزرگان با تخت و عاج
دهی دید خوش دل بدو رام کرد ...
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۱۱ - صفت رود
... بدی صد هزاران سران سترگ
طرازنده گردش سپاهی بزرگ
هزارانش بالا به پیش اندرون ...