... خیالی که در سر نشانسته اند

نزاری به مقصد کسانی رسند

که مقصود خود را ندانسته اند ...

ساکنانی که قدم در ره مقصد زده اند

دست در دامن اولاد محمد زده اند ...

... به عمدا ز خود حارثی بر مساز

نیاری به مقصد برون برد راه

به رای محال و به عقل مجاز ...

... پس تو حجاب خودی پس تو در اصلا مباش

مقصد باقی طلب راه رو و دم مزن

هیچ توقف مکن منتظر ما مباش ...

... دشمنان خویشتن را دوست می دارم عظیم

آی دل آشفته گر به مقصد رهبری

پای مجروح است و سیرت بر صراط مستقیم ...

... تا دلیل کرمت هادی بختم نشود

ره به مقصد نبرد مرحله پیمایش من

کار تقدیر تو دارد من و امید به تو ...

... پشیزی بر نیاید مهر تا ماه

به خود نتوان سپردن ره به مقصد

دلالت باید ای خودبین درین راه ...

... دیر برآمد که ماند عقل درین سلسله

عقل به یک منزلی تا در مقصد رسید

سیر نیارست کرد ماند در آن مرحله ...

... به دانایی سپردن کو رهی روشن نشان دادی

به مقصد کی رسیدی سالک این ره مگر وقتی

که کلی اختیار خود به دست صادقی دادی ...

... نگشتی معترض بر وی سر تسلیم بنهادی

به تنهایی سوی مقصد نمی یارست ره بردن

ز لیلی هم رهی بر ساخت و ز عهد وفا زادی ...

... پاکان راه بین را هم رهبری است رهبر

ره کی بری به مقصد گر راهبر نداری

او را که مست اویی او را ازو طلب کن ...

... تا بر تو شود رموز مکشوف

هرگز نرسی به قصر مقصد

ساکن به خرابه های مالوف ...

... جایی نزیی به خود ز خود دور

تا راه به مقصدت نمایند

در سیر و سلوک گرم رو باش ...

... چو فرمان بری از بلا جان بری

چو در خود شوی گم به مقصد رسی

چو ره پیش گیری به پایان بری ...

... پیوسته کشنده ی غرامت باشد

با خویش کجا رسی به مقصد هیهات

از خود بدر آمدن قیامت باشد

... گشاده زبان و بسته قبا شد

راه مقصد گرفت مستعجل

تا به خاور که بود سر منزل ...

... چون گرفتی پیش راهی را نخست

قصد مقصد کن به عزمی تندرست

نیست عاشق پای بند نام و ننگ ...

... اندرین منزل مراد مرد چیست

در ره مقصد مراد مرد کیست

گفت پیرش ای پسر در انفراد ...

... همچنان می رو الام اندر الام

تا در مقصد سلام اندر سلام

نسخه ای از ذکر جمعی کرده ام ...

... بدو هاتفی ناگه آواز داد

که دولت به مقصد رهت باز داد

چه وسواس زد دست در دامنت ...

... گر از حد و اندازه در نگذری

چو صادق روی ره به مقصد بری

ازین جد و جهدت نباشد گریز ...

... که جز دشمنی ناید از دشمنی

بجز دوستی ره به مقصد نبرد

بر آن دوست بگری که دشمن بمرد ...