گنجور

 
۲۳۲۱

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۷

 

... نورش از پرتو خورشید نباشد کمتر

رنگ از عارض گلگون تو گیرد لاله

بوی از طره مشکین تو دارد عنبر ...

سیف فرغانی
 
۲۳۲۲

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۰

 

... نه برویست چو مه کوکب آتش چهره

نه ببویست چو گل لاله رنگین رخسار

هر بهار از چمن غیب روان گشته بصدق ...

سیف فرغانی
 
۲۳۲۳

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۲

 

... دم طاوس نموده سر شاخ از اشجار

زآتش لاله علمدار شده دامن طور

شاخ چون جیب کلیمست محل انوار ...

... شبنم قطره صفت بر گل آتش رخسار

لاله بر دامن سبزه است بدان سان گویی

که بشنگرف کسی نقطه زند بر زنگار ...

سیف فرغانی
 
۲۳۲۴

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۸

 

... نزد باغ حسن او ای غنچه منما روی گل

پیش سلطان رخش ای لاله مگشا چتر آل

تا مثال روی تو پیدا شد اندر سر ماه ...

سیف فرغانی
 
۲۳۲۵

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۰

 

... ز فرق سر شاخ تا فرقدان گل

گل لاله رخ روی بر خاک مالد

چو بر عارض تو کند ارغوان گل ...

... چو نزدیک {آتش} شوی دور نبود

که آتش شود لاله گردد دخان گل

چو تو با منی پیش من خار گل دان ...

سیف فرغانی
 
۲۳۲۶

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۳

 

... خواجه ای را که یوسف است غلام

پیش آن رخ که سرخ چون لاله است

شد سیه رو گل سپید اندام ...

سیف فرغانی
 
۲۳۲۷

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۷ - قال علی لسان الولی المشار الیه والقطب المدار علیه

 

... بتو زآن نافه بویی می فرستم

بتو زآن لاله رنگی می نمایم

که تا دانی که حق را دوستانند ...

سیف فرغانی
 
۲۳۲۸

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۳

 

... شاخ بر سر نهاد چادر حسن

لاله بر پای خاسته که ز شاخ

غنچه بیرون همی کند سر حسن ...

سیف فرغانی
 
۲۳۲۹

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱۵

 

... از آن سان که گل را برادر شکوفه

درین فصل گل با چو تو لاله رویی

چو زنبورم افتاده اندر شکوفه ...

سیف فرغانی
 
۲۳۳۰

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۴

 

... کو بسوی گلستان آید همی

روی گل از شرم چون لاله شود

کآن رخ چون ارغوان آید همی

لاله را چهره شود چون شنبلید

کو چو گل در بوستان آید همی ...

سیف فرغانی
 
۲۳۳۱

عبید زاکانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰

 

... در چین به دست ناید و اندر ختا نباشد

با او همیشه ما را جز لاله در نگیرد

با ما همیشه او را جز ماجرا نباشد ...

عبید زاکانی
 
۲۳۳۲

عبید زاکانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸

 

... مدام بر سر میخانه میکند پرواز

به روی لاله رخانش گمانهای نکو

به زلف سرو قدانش امیدهای دراز ...

عبید زاکانی
 
۲۳۳۳

عبید زاکانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹

 

چمن دل بردن آیین میکند باز

جهان را لاله رنگین میکند باز

نسیم خوش نفس با غنچه هر دم ...

عبید زاکانی
 
۲۳۳۴

عبید زاکانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳

 

... گرت به دست فتد دامنی که مقصود است

بگیر دامن کوهی و لاله زاری خوش

بیا به وصل دمی روزگار ما خوش کن ...

عبید زاکانی
 
۲۳۳۵

عبید زاکانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - در مدح شاه شیخ ابواسحاق

 

... زمانه دامن افلاک را زلطف شفق

هزار لاله نورسته در کنار کند

سپهر عقد ثریا نهاده بر کف دست ...

... رسید موسم نوروز و گاه آن آمد

که دل هوای گلستان و لاله زار کند

صبا فسانه حوران سروقد گوید ...

... نوای بلبل شوریده بی قرار کند

صبا به هرچه زند دم به پیش لاله و گل

روایت از نفس نافه تتار کند ...

عبید زاکانی
 
۲۳۳۶

عبید زاکانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸ - در مدح یکی از پادشاهان عصر

 

... چو بیدها به در آرند تیغها ز غلاف

چه خون که از جگر لاله زار بگشایند

به ذوق روزه یکساله شاهدان چمن ...

... به نوک نشتر سر تیز خار بگشایند

میان باغ خجالت کشند لاله و گل

اگر نقاب ز رخسار یار بگشایند ...

عبید زاکانی
 
۲۳۳۷

عبید زاکانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱ - ایضا در مدح همو گوید

 

... ز بسکه رخت ریاحین بوستان آورد

هزاردستان در وصف روی لاله و گل

هزار نغمه و دستان به داستان آورد ...

عبید زاکانی
 
۲۳۳۸

عبید زاکانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳ - در ستایش سلطان معزالدین اویس جلایری

 

... گه بر گل از بنفشه خطی دلربا کشد

گه لاله زار سنبل تر سایه بان کند

سرمست اگر به باغ رود عکس عارضش ...

عبید زاکانی
 
۲۳۳۹

عبید زاکانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴ - در مدح شاه شیخ ابواسحاق گوید

 

... صبا به لطف سر نافه ختن بگشاد

میان سبزه و گل رقص میکند لاله

به پیش آب روان جلوه میکند شمشاد ...

عبید زاکانی
 
۲۳۴۰

عبید زاکانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵ - ایضا در مدح همو گوید

 

... ز باد نفخه مشک تتار می آید

برای رونق بزم معاشران لاله

گرفته جام می خوشگوار می آید ...

عبید زاکانی
 
 
۱
۱۱۵
۱۱۶
۱۱۷
۱۱۸
۱۱۹
۳۶۲