شمارهٔ ۸۷ - قال علی لسان الولی المشار الیه والقطب المدار علیه
من آن آیینهٔ معنی نمایم
که از مرآت دل زنگی زدایم
چو موسی علم جوی از من که چون خضر
بدانش منبع آب بقایم
چو روح الله با نفاس مطهر
جهانی کوردل را توتیایم
چو بر سر خاک کردم خویشتن را
زمین شد آسمان در زیر پایم
اگر خواهم بسوی عالم قدس
ز گردون نردبان سازم برآیم
بلطف و حسن چون عیسی و یوسف
بمردم جان ببخشم دل ربایم
مرا فیض یدالله قفل بگشود
به ده انگشت مفتاح خدایم
چنان در حل و عقدم دست مطلق
که خواهم بندم و خواهم گشایم
عزیزم کرد چون مهمان اگر چه
بخواری داشت بر در چون گدایم
بطیر عارفان سیرم بدل شد
مقامی نیست اندر هیچ جایم
بشرق و غرب می رفتم چو خورشید
کنون اندر مقام استوایم
زوال من زوال مملکت دان
که من این مملکت را پادشایم
گهی استون آن سقف رفیعم
گهی معمار این عالی سرایم
ببندد آبها چون بست طبعم
بگردد کوهها چون گشت رایم
فلک گردان بود چون من بگردم
زمین برجا بود چون من بجایم
اگر یک ذره بفرستم بیاید
چو سایه آفتاب اندر قفایم
امامانند اندر صحبت من
ولیکن مقتدی من مقتدایم
اگرچه در رکابم اولیایند
ولیکن همعنان با انبیایم
گهی چون موج بینی در بحارم
گهی چون ابر یابی در هوایم
منم اکسیری تحقیق وآنگاه
دگر اعیان مس و من کیمیایم
مرا این دولت و مکنت عجب نیست
امانت دار گنج مصطفایم
نهاده پادشاه پادشاهان
کلید گنج در دست عطایم
تو بیماری جان داری و گویی
طبیب مرده دل داند دوایم
ز داروها که در قانون نوشتست
مجو صحت که چون قرآن شفایم
الا ای بی خبر چون اشتر مست
که خوانی چون جرس هرزه درایم
من این رمزی که گفتم حال قطب است
نه حال من که قطب آسیایم
بتو زآن نافه بویی می فرستم
بتو زآن لاله رنگی می نمایم
که تا دانی که حق را دوستانند
که من از گفتنی شان می ستایم
من بیچاره بر درگاه ایشان
بسان سیف فرغانی گدایم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر حول موضوعاتی چون معنویّت، حقیقت و شناخت الهی میچرخد. شاعر خود را بهعنوان آیینهای معرفی میکند که با زدودن زنگار دلها، معانی واقعی را نمایان میسازد. او خود را به شخصیتهای بزرگ مذهبی همچون موسی و عیسی تشبیه میکند و از قدرتهای معنوی و روحانیاش سخن میگوید. شاعر به تواناییهای خود در تغییر وضعیتها و تأثیرگذاری بر دیگران اشاره میکند و بهنوعی خود را در مقام پادشاهی و دلسوزی برای بشریت میبیند. همچنین، او خود را به عنوان وسیلهای برای هدایت و درمان روحی انسانها وصف میکند و به پیوند خود با اولیای الهی و انبیاء اشاره دارد. در نهایت، او ابراز تواضع کرده و خود را در مقام گدایی و نیازمند در برابر حق و حقیقت میداند.
هوش مصنوعی: من مانند آیینهای هستم که میتوانم معنای واقعی را نشان دهم و با از بین بردن کدورتهای دل، روشنایی را نمایان سازم.
هوش مصنوعی: اگر چه موسی به دنبال علم و دانش است، اما باید بداند که من مانند خضر، منبعی از دانش بیپایان هستم.
هوش مصنوعی: وقتی که روح خدا با پاکی و طهارتش وجود دارد، دلهای کور و نادان را چشمان بینا میبخشد.
هوش مصنوعی: زمانی که بر سر خاک ایستادهام، احساس میکنم که زمین زیر پایم به آسمان تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم به دنیای معنوی و پاکی برسم، میتوانم از زندگی مادی و دنیا به عنوان نردبان استفاده کنم و بالا بروم.
هوش مصنوعی: با لطف و زیبایی مانند عیسی و یوسف، جانم را به مردم میبخشم و دلها را میربایم.
هوش مصنوعی: با کمک و رحمت خداوند، قفل قلب من باز شد و با ده انگشت خودم، رمز و کلید ارتباط با خدا را یافتم.
هوش مصنوعی: من به اندازهای در قدرت و اختیار خود تسلط دارم که میتوانم هر چیزی را به خواستهام ببندم یا رها کنم.
هوش مصنوعی: عزیزم مانند مهمان با من رفتار کرد، هرچند که در برابر او احساس حقارت میکنم، اما هنوز در دروازهاش مانند گدا ایستادهام.
هوش مصنوعی: من به سفر عارفان رفتهام و دیگر در هیچ مکانی به آرامش و مقام نمیرسم.
هوش مصنوعی: به شرق و غرب سفر میکردم مانند خورشید، اما今 در موقعیت مرکزی و توازن قرار دارم.
هوش مصنوعی: اگر من از بین بروم، کشور و سرزمین من نیز از بین خواهد رفت، زیرا من پادشاه این سرزمین هستم.
هوش مصنوعی: گاهی من پایه و اساس این ساختمان بلند هستم و گاهی نیز خود معمار آن هستم.
هوش مصنوعی: وقتی که طبیعت دستخوش تغییر میشود و آبها به آرامی جریان مییابند، کوهها نیز به تبع آن تحت تأثیر قرار میگیرند و تغییر میکنند. در واقع، هنگامی که من دچار تغییر در افکار و احساسات میشوم، همه چیز پیرامونم به نوعی متاثر میشود.
هوش مصنوعی: آسمان همچون من در حال چرخش است، اما زمین به همان حالتی که هست باقی مانده است.
هوش مصنوعی: اگر یک ذره از نور آفتاب را بفرستم تا بیاید، مانند سایه آفتاب در دنبالم خواهد بود.
هوش مصنوعی: امامان در گفتوگوهای من حضور دارند، اما کسی که من از او پیروی میکنم، خودم هستم.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه در مسیر زندگیام همراهی و هدایتهای بزرگان را دارم، اما همزمان با پیامبران بزرگ نیز همگام هستم.
هوش مصنوعی: در برخی لحظات، مثل موج دریا، پرجنب و جوش و فعال هستم؛ و در مواقع دیگر، مانند ابر در آسمان، آرام و ساکت.
هوش مصنوعی: من چیزی هستم که میتوانم اصل و حقیقت را کشف کنم و در حقیقت، من از دیگرا چیزها باارزشتر و ماندگارترم.
هوش مصنوعی: من به این ثروت و قدرت اهمیتی نمیدهم، چرا که من نگهبان گنجی از مصطفی هستم.
هوش مصنوعی: پادشاه بزرگ، کلید گنج را در دستان من گذاشته است.
هوش مصنوعی: تو دردی در وجودت داری و انگار که پزشک، دلش مرده است و نمیداند چه دارویی برای درمان من وجود دارد.
هوش مصنوعی: از داروهایی که در کتاب پزشکی ذکر شدهاند، به دنبال درمان نگرد، زیرا مانند قرآن برای من مایه شفاست.
هوش مصنوعی: ای بیخبر! تو مانند شتری مست هستی که نمیداند چه میخورد و به کجا میرود، در صدای زنگ مانند هم میزنم و بیهدف در دنیای شلوغ و بیمعنا حرکت میکنم.
هوش مصنوعی: من این رمز را بیان میکنم که حالتی از روحانیت و جانانگی است، نه حالتی که متعلق به من باشد، زیرا من همچنان در پیلهی دنیای مادی خودم باقیام.
هوش مصنوعی: به تو بویی از گلی میفرستم و رنگی شبیه به لاله را به تو نشان میدهم.
هوش مصنوعی: تا وقتی که بدانی حق دارنده دوستانی است، من از گفتار آنها ستایش میکنم.
هوش مصنوعی: من به خاطر وضعیتی که دارم، مثل یک گدا در پیش آنها ایستادهام و به ایشان وابستهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خداوندا همیخواهم که از دل
تو را تا عمر دارم میستایم
ولیکن از دم جور زمانه
برنجید این دل مانده نمایم
حریف نیم مست امروز ناگه
[...]
به نیکی و به شادی دَرفَزایم؛
که باشد آفتابَ انْدَر سَرایم.
خداوندا همی خواهم که از دل
ترا تا عمر باشد من ستایم
ولیکن این دم از جور زمانه
برنجید این دل انده نمایم
بدین دل کز کدامین در درآیم
کدامین گنج را سر برگشایم
برانم داشت دل تالب گشایم
ز لعلش ناگهی شکّر ربایم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.