جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۲ - در مدیح
... از تخم برومند برون داد نهالی
المنتة لله که بر چرخ سیادت
بدری شده بینیم فروزنده هلالی ...
... از بهر چنین مژده کم از قدر تو باشد
گر چرخ نثار تو کند خوشه پروین
والله که شده چشم شریعت بتو روشن ...
... ای آنکه کهین پایه ات اوج زحل آمد
وز چرخ خطابت همه صدر اجل آمد
هر خدمت و تشریف که فرمود شهنشاه ...
... تا پای عدوی تو ازان در وحل آمد
ایچرخ بدین مژده سراز عرش بر افراز
کت کوکب مسعود به بیت العمل آمد ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۳ - در مدیح
... ورنه خنجر زچه دارد بهرام
ای تو بر چرخ سعادت خورشید
وی تو بر تخت سیاست جمشید ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۴ - در مدح قوام الدین
... بر در او عقل فروتر گدای
بر سر او چرخ کمینه غلام
مسند او تکیه گه شرع و عقل ...
... زاویه دهر بدو یافت نور
دایره چرخ بدو شد تمام
منصبش از غایت رفعت چنانک
چرخ بگردش نرسد والسلام
ای ز نظیر تو زمانه عقیم ...
... عقل ز رایت هنر آموختست
چرخ ز قدرت شرف اندوختست
هر که تو چون جان نیی اندر تنش ...
... وانکه نهد پای برون از خطت
چرخ دو خلخال کند زاهنش
خصم چو بیند گره ابرویت ...
... خصم تو از خصم تو مقهور باد
در همه دوران که کند چرخ را
نسختی از رای تو دستور باد ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۵ - در مدح اقضی القضاة رکن الدین صاعد
... نسخت عدل وی از عدل عمر باید گرفت
چرخ اگر کردست جرمی عذر آن اینک بخواست
پس شمار چرخ با ما سر بسر باید گرفت
تلخ و شیرین فلک بر همدگر باید نهاد ...
... گر شود راضی ملک بر دیدگان جایش دهد
ایکه چشم چرخ چونتو خواجه هرگز ندید
عقل چونتو نوجوانی عاقل و کر بزندید ...
... دست جور روزگار از منصبت کوتاه باد
زافتاب قدر تو چون ذره سرگشتست چرخ
همچو سایه دشمنت محبوس قعر چاه باد ...
... رای تو روشنتر از تدویر جرم ماه باد
تکیه گاه چرخ جز این درگه عالی مباد
مسند شرع از شکوه طلعتت خالی مباد
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۶ - در مدح شهاب الدین خالص
... که عاشقست دلت بر گناه پنداری
فروغ خشم تو گر سایه افکند بر چرخ
برون کند ز برش این قبای زنگاری ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۵ - مرد از عقل محترم است
ای کریمی که پشت چرخ فلک
پیش تو سال و مه بخم باشد ...
... هر که اندر حریم حرمت تست
از بد چرخ در حرم باشد
نرود بر ضمیر اشرف تو ...
... با فلک روز و شب بهم باشد
چون من و چرخ خواجه تاشانیم
بر من از وی چرا ستم باشد ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۹ - پوزش و سپاس
... سخن از موسی و عصا گوید
قدرش از برتری سخن با چرخ
همچو با چاه مرتضی گوید ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۸ - تهنیت عید
... عید اضحی ترا همایون باد
گوش این چرخ از مناقب تو
چون صدف پرز در مکنون باد
رایت قدر تو چو همت تو
از خم هفت چرخ بیرون باد
دست خصمت بتیغ گشته قلم
پشت او از شکستگی نون باد
چرخ اگر جز بحکم تو گردد
از شفق تیغ صبح گلگون باد ...
... همچو لفظ تو پاک و موزون باد
گردش چرخ و سیر اختر او
جمله و بر وفق رای میمون باد
از قضا نامزد بفرمانت
بره چرخ و گاو گردون باد
همه روزیت عید باد و همه ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹ - زاده سپاهان
... لعل اندر حجر حجر پرورد
چرخ زمن عمر بر شوت ستد
بر طمع بوک و مگر پرورد ...
... نامیه را شیر قدر پرورد
بادی در غنچه عصمت که چرخ
از گلت افروخته تر پرورد ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۲ - عذر تقصیر خدمت
... پیش قدر تو چو هامون آمد
چرخ در خون عدویت شد ازان
صبح با جامه پر خون آمد ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۵ - آری شود ولیک بخون جگر شود
... گر در حمایت دم باد سحر شود
با آفتاب چرخ چراغ افکند بنور
گر از قبول شاه محل نظر شود ...
... تا با غریم شکر مگر سر بسر شود
بر شد ز چرخ قدر من از التفات شاه
این سعدکی مساعد هر مختصر شود ...
... تا مادر زمانه بزاید چو من پسر
ای بس که چرخ سرزده زیر و بر شود
بس دیده ستاره که از شب بدرجهد ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۰ - خطاب بصدرالدین
ایا صدری که چرخ پیر چون تو
جوانی در همه معنی نیارد ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۴ - مجدالدین
خداوندا تو آنشخصیکه چشم چرخ فیروزه
نبیند در هزاران دور اگر چون تو بشر جوید ...
... ز بهر مدحت تو تیر گردون کلک پیراید
ز بهر خدمت تو چرخ چون جوزا کمر جوید
زلطفت بلبل دلها همیشه میزند دستان ...
... بمان در دولت جاوید و سرسبزی بکام دل
همی تا چرخ فیروزه برین عالم گذر جوید
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۰ - مرگ
آه ازین دور چرخ و گوش افلاک
آه ازین اختران کجرو نا پاک
عبرت ازین روزگار و چرخ نگیری
تا بسواری چه چا بکند و چه چالاک ...
... صبح چو کوتاه عمر آمد ازینروی
هر نفس از دست چرخ جامه کند چاک
از پی کم عمریست اینکه بدینحال ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۳ - فتلق سعددین
... مهتر فکرت ندا کردش که لابلهم اضل
دی در انوقتیکه آن سلطانسیم اندود چرخ
چونگفت میکرد خود را در زرافشانی مثل
هاتفی گفت ازورای چرخ در گوش دلم
کای ضمیرت مشکلات سرگردون کرده حل ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۰ - دو خواجه تاش
... ور گندم باره دهی نیز
در دیده چرخ خاک پاشیم
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۱ - دعا و ثنا
ای بر میان چرخ کمر از وفای تو
وی بر زبان خلق دعا و ثنای تو ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۹ - مزبله دیو
... برجهانی چه نهی دل که زبس آزونیاز
موج آفت را بر چرخ تلاطم بینی
چند ازین بیخردان خیره ملامت شنوی ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳
... در غم بر دل مسکین بازست
چرخ در کشتن من میکوشد
یار با چرخ درین انبازست
ناز برد از حد و با روی چنین ...
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸
چرخ از من قرار من بستد
تا ز دستم نگار من بستد ...
... که بیک بار کار من بستد
هجر میکرد قصد جانم و چرخ
یار او گشت و یار من بستد