ای کریمی که همای نظرت
بر ولی تو همایون آمد
از پی شرم سخای تو حباب
چون عرق بر رخ جیحون آمد
قبه هفتم با رفعت خویش
پیش قدر تو چو هامون آمد
چرخ در خون عدویت شد ازان
صبح با جامه پر خون آمد
بنده گر کرد بخدمت تقصیر
تا نگوئی تو که بس دون آمد
مانعی بود مر او را ظاهر
بشنو این عذر که موزون آمد
چاکرت چون ز قبول کرمت
لایق حضرت میمون آمد
سربرافراشت بگردون شرف
وینخبر چونسوی گردون آمد
خواست حالی که نثاری سازد
ورچه زان قدر من افزون آمد
همه بر بنده فشاند اختر خویش
وین نثاریست که اکنون آمد
همه پروین و نبات النعش است
که زاشکال دگرگون آمد
نه خطا گفتم به زین باید
این خطا در سخنم چون آمد
طبع من کز گهر مدحت تو
صدف لؤلؤ مکنون آمد
در جهاداشت در او در که ازان
هر یکی مایه قارون آمد
چون ز مدح تو براندیشیدم
بعضی از پوست به بیرون آمد
سر تو سبز و دلت خرم باد
که رخ بخت تو گلگون آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش شخصیت بزرگ و بافضیلت میپردازد. شاعر از کریمی میگوید که نظرش بر ولی خدا آمده و جلوههایی از سخی بودن او را مانند حبابی در کنار دریا توصیف میکند. همچنین به عظمت و بلندی مقام او اشاره کرده و آن را برتر از همه موجودات میداند. شاعر در ادامه به خونریزیهایی که بر اثر بیعدالتیها به وقوع پیوسته اشاره میکند و از خود عذرخواهی میکند که در خدمت او کاستیهایی داشته است. او نهایتاً از قدرت و زیباییهای آفرینش بر میگدازد و میگوید که شعر و طبعش برای مدح این بزرگمرد الهام گرفته و تحت تاثیر مقام وی بوجود آمده است. در پایان با آرزوی خوشبختی و شادابی برای او پیامهای نیکو ارسال میکند.
هوش مصنوعی: ای بخشندهای که نگاه خاص تو بر ولی تو نیکو و بزرگوار است.
هوش مصنوعی: از روی شرم و بزرگواری تو، مانند حبابی که به خاطر گرما بر روی آب جاری میشود، جیحون نیز به حالت خاصی در آمده است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معنی است که مقام و جایگاه قبه هفتم به اندازهای بلند و والا است که در مقایسه با ارزش و اهمیت تو، مانند بیابان وسیع هامون به نظر میرسد. به عبارت دیگر، عظمت و شان تو به قدری بالاتر از آن جایگاه است که حتی این قبه نیز در برابر آن کوچک و کمارزش جلوه میکند.
هوش مصنوعی: از صبح، چرخ زمان به خاطر دشمنی و کینهورزی در خون غوطهور شد و با لباسی پر از خون وارد میدان شد.
هوش مصنوعی: اگر من در خدمت به تو کوتاهی کردهام، پس لطفاً نگو که من آدم بیارزشی هستم.
هوش مصنوعی: او به خاطر مانعی که داشت، نتوانست به درستی خود را معرفی کند. به همین دلیل از تو میخواهد این عذرش را که به خاطر موزون بودن کلامش به تعدادی از چیزها اشاره کرده، بپذیری.
هوش مصنوعی: چون تو بر پذیرفتن و کرامت خود توفیق دادی، بندهات هم شایسته درگاه تو شد.
هوش مصنوعی: سربلند و بزرگ به آسمان رفت و این خبر چگونه به آسمان رسید؟
هوش مصنوعی: من آرزوی حالتی دارم که بتوانم آن را هدیه کنم، حتی اگر به خاطر آن، بر بار من افزوده شود.
هوش مصنوعی: همه ستارگان سرنوشت خود را بر من نازل کردند و این چیزی است که اکنون به من هدیه شده است.
هوش مصنوعی: همهٔ افراد مانند ستارهها هستند که در شکلها و حالتهای مختلف ظهور میکنند.
هوش مصنوعی: من در سخن خود، اگر اشتباهی گفتهام، باید این اشتباه را بپذیرم و اصلاح کنم.
هوش مصنوعی: روح من به زیباییهای تو به مانند مرواریدی پنهان در صدف، سرشار از ارزش و عظمت است.
هوش مصنوعی: در دنیا، هر کسی از چیزی بهرهمند است و آن بهره میتواند به اندازه ثروت قارون باشد.
هوش مصنوعی: وقتی به ستایش تو فکر میکنم، از شوق و احساسات، برخی از احساسات درونم به سمت بیرون نمایان میشود.
هوش مصنوعی: برای تو آرزو میکنم که چهرهات همیشه شاداب و دلات خوشباشد، زیرا که شانس و تقدیر تو به شکلی زیبا و خوشرنگ به سراغت آمده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون ز مدح تو بر اندیشیدم
مغزی از پوست ببیرون آمد
سر تو سبز و دلت خرم باد
که رخ بخت تو گلگون آمد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.