ای کریمی که پشت چرخ فلک
پیش تو سال و مه بخم باشد
اوحد الدین جهان فضل و کرم
کت دل و دست کان و یم باشد
بخت سرویست پیش درگه تو
که بصد دست و یکقدم باشد
می ببیند ضمیر روشن تو
هر چه در پرده عدم باشد
هر کجا جست باد انصافت
عدل کسری همه ستم باشد
هر که اندر حریم حرمت تست
از بد چرخ در حرم باشد
نرود بر ضمیر اشرف تو
هر چه از جنس لا و لم باشد
کمترین بخششیت گنج بود
کمترین چاکریت جم باشد
بنده را آرزوی آن آمد
که هم از جمع آن خدم باشد
مدتی رفت تا برین درگه
با فلک روز و شب بهم باشد
چون من و چرخ خواجه تاشانیم
بر من از وی چرا ستم باشد
هر که موسوم خدمتی نبود
او نه از جمله خدم باشد
غرض بنده خدمتست نه چیز
که بجاه تو چیز هم باشد
منگر اندر حداثت سنش
چون بر او از خرد رقم باشد
سال در مرد معتبر نبود
مرد از عقل محترم باشد
چونکه باشد هلال روزافزون
گر بود خرد جای ذم باشد؟
مایه کارها جوانی دان
مایه دارم ازان چه غم باشد
بچه بط اگر چه باشد خرد
آب در یاش تا قدم باشد
بنعم گر سری بجنبانی
نعم تو مرا نعم باشد
جرم خورشید را اگر سنگی
لعل گردد ازان چه کم باشد
رنج اهل قلم بفضل و هنر
از پی چون تو محتشم باشد
چون در ایام تو بود ضایع
پس چه امید در قلم باشد
حال اینست خود همی فرمای
هر چه آن لایق کرم باشد
بکرم گیر دست اهل قلم
گر بدینار یادرم باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش و تمجید از صفات کریمانه و بخشندگی خداوند و همچنین فضیلتهای انسانی میپردازد. شاعر از بخشندگی و عدالت خداوند سخن میگوید و آن را فراتر از زمان و مکان معرفی میکند. او تأکید میکند که هر چیزی که از او سرچشمه بگیرد، ارزشمند و باکرامت است. همچنین، شاعر بیان میکند که هدف او خدمت به خداوند و خلق است و این خدمت بر هر چیز دیگری مقدم است.
شاعر در این شعر، محبت و احسان خداوند را مورد اشاره قرار میدهد و ابراز میکند که هر انسانی که در ظل رحمت او قرار گیرد، از بدیها و ظلمها در امان است. همچنین، در پایان اشاره میشود که قلم و هنر نیز باید در خدمت این کرامت و بزرگی خداوند قرار گیرد. این شعر به نوعی دعوت به خدمات انسانی، محبت و بخشندگی در جامعه است.
هوش مصنوعی: ای بخشندهای که در برابر چرخ روزگار، سال و ماه برای تو هیچ ارزشی ندارد و در برابر عظمت تو کوچک و ناچیز است.
هوش مصنوعی: اوحدالدین به عنوان شخصیتی برجسته در علم و ادب، نمونهای از خوبیها و پرتوهای علم و فضیلت است. او کسی است که دل و دستش همواره آمادهی کمک و بخشش به دیگران است و مانند دریای وسیع، سرشار از نعمات و رحمتهاست.
هوش مصنوعی: سرنوشت من مانند درخت سرو است که همیشه در کنار تو حضور دارد و با هر گام و تلاشی به تو نزدیکتر میشود.
هوش مصنوعی: ضمیر روشن تو هر آنچه که در زمینه نادیدنی و عدم وجود دارد را میبیند.
هوش مصنوعی: هر کجا که بادی به سمت انصاف وزید، نشان از بیعدالتی و ظلمی است که بر مردم رفته است.
هوش مصنوعی: هر کسی که در حریم احترام و مقام تو قرار دارد، از بدیهای دنیا در امان است.
هوش مصنوعی: هر چیزی که بر دل و فکر تو سایه نندازد و از ناپاکی و منفینگری ناشی شود، به تو آسیب نرساند.
هوش مصنوعی: کمترین بخشش و عطای تو به اندازه یک گنج با ارزش است و کوچکترین نشانههای محبت و توجه تو میتواند به اندازه گوهرهایی مانند جم اهمیت داشته باشد.
هوش مصنوعی: من آرزو دارم که از جمع خدمتگزاران باشم و در کنار آنها قرار گیرم.
هوش مصنوعی: مدتی گذشت تا این درگاه با آسمان و زمین روز و شب به هم پیوسته باشد.
هوش مصنوعی: من و چرخ جهان مانند دو دوستان نزدیک هستیم، پس چرا باید بر من از سوی او ظلمی برود؟
هوش مصنوعی: هر کسی که به خدمت معروف نیست، در واقع جزو خدمتگزاران به حساب نمیآید.
هوش مصنوعی: من هدفم خدمت کردن است، نه اینکه چیزی در مقام تو داشته باشم، حتی اگر آن چیز با ارزش باشد.
هوش مصنوعی: به سن و سال او نگاه نکن، زیرا در دل او حکمت و خردی نهفته است که از سنش فراتر میرود.
هوش مصنوعی: سال به تنهایی نشانهی ارزش و اعتبار مرد نیست، بلکه آنچه که او را محترم میسازد، عقل و فهم اوست.
هوش مصنوعی: وقتی که ماه در حال رشد و کامل شدن است، اگر عقل و فهم انسان درستی نداشته باشد، چه معنایی پیدا میکند که مورد سرزنش قرار گیرد؟
هوش مصنوعی: منبع قدرت و انجام کارها، جوانی است و من از آنچه که باعث غم و ناراحتی میشود، بینیازم.
هوش مصنوعی: اگرچه جوجهبط هنوز کوچک است، اما زمانی که در آب است، میتواند شنا کند.
هوش مصنوعی: اگر تو سر خود را کمی حرکت دهی، نعمت تو برای من نعمت خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر سنگی به ارزش لعل باشد، باز هم نمیتواند گناه خورشید را جبران کند.
هوش مصنوعی: زحمت و کوشش نویسندگان، با توجه به توانایی و هنرشان، هنگامی که با افرادی مانند تو که در دیوانگی یا بیخیالی به سر میبرند، همراه شود، به ثمر میرسد.
هوش مصنوعی: به دنبال بیخیالی و نابسامانی در دوران تو، چرا میتوان به نوشتن و ثبت امید داشت؟
هوش مصنوعی: این وضعیت نشان میدهد که خود او نیز به من میگوید هر چیزی که شایستهی بزرگواری باشد، باید انجام شود.
هوش مصنوعی: اگر به دست نویسندگان مهربان و با استعداد متوسل شوم، ممکن است درازای اندکی پول یا به یادگاری از من، گرههای کارم را باز کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرد را چون دم و درم باشد
آن نکوتر که جود هم باشد
دخل او آنگهی که کم باشد
زو یکی شهر محتشم باشد
دست آن به که خود قلم باشد
کش سر و کار باقلم باشد
نی ز نی کن ، قلم زنی بگذار
کانک این کرد محترم باشد
زهره را کار از آن بساز و نو است
[...]
دل او منبع حکم باشد
جان پاکش ز حق نعم باشد
و گرش صورت و درم باشد
خود فتوحیست این و کم باشد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.