گنجور

 
۲۲۶۱

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۳ - در مدح سیداجل عمادالدین ابوالفضل طورانی

 

... دراز عمر و قوی هیکل و بدیع بدن

به پیش خویش باری حساب کون و فساد

نهاده تخته مینا و خامه آهن ...

... مجره از بر این کوژپشت پشت شکن

که روز بار ز میران و مهتران بزرگ

در سرای و ره بارگاه صدر زمن

جلال دین پیمبر عماد دولت و ملک ...

انوری
 
۲۲۶۲

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۴ - در مدح امیر عادل ضیاء الدین مودود احمد عصمی

 

... ز گوشهاشان روی هوا گرفته سنان

نه در مفاصل این سستیی ز بار رکاب

نه در طبیعت آن نفرتی ز باد عنان ...

... ز باد سر به تن در همی فسرد روان

هزاربار به هر لحظه بیش گفت دلم

که یارب این ره دلگیر کی رسد به کران ...

... که هست جوهری از عدل و عصمت یزدان

بزرگ بار خدایی که طبع و دستش را

همی نماز برد بحر و سجده آرد کان ...

... به ابر نیسان آخر چه نسبت است او را

کزین همیشه گهر بارد و از آن باران

به اضطرار بود بذل آن و آن دشوار ...

... ز شوق خدمت خوان تو در تنور اثیر

هزار بار حمل کرد خویش را بریان

تو آن جهان جلالی که در مراتب ملک ...

انوری
 
۲۲۶۳

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۸ - در مدح یکی از بزرگان

 

... مسرع عزم تو برید قضا

باره حزم تو حصار جهان

کار معمار عدل شامل تست ...

... بر مراد تو دار و گیر قضا

بر بساط تو کار و بار جهان

حافظت باد هرکجا باشی ...

انوری
 
۲۲۶۴

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۱ - در مدح فخرالسادات مجدالدین ابوطالب نعمه

 

... آنکه بی داغ طوع او نکشد

توسن روزگار بار سرین

وانکه از چرخ جود او بشکست ...

... حاش لله نه زانکه نیست متین

زانکه یک بار جنس این گفتم

ادب آن بیافتم در حین ...

... بنماند همیشه نیز چنین

حالی از چور آسمان باری

که نه مهرش به موضع است و نه کین ...

انوری
 
۲۲۶۵

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۵ - در مدح جلال‌الوزرا مجدالدین علی

 

... طبع با روی تو بیزار شد از حورالعین

دل برآنست که تنها بکشد بار فراق

تو بر این باش که تنها بکشی بار سرین

هوس بار سرین تو بیفزود مرا

که ترا هست همه بار سرین بار سرین

سخن من ز پس پشت منه از پی آنک ...

... پر کند نقد سخای تو زمین را دامن

بشکند بار عطای تو فلک را شاهین

بر امید مدد رزق به سوی در تو ...

... ایزدت در همه آفاق معین باد معین

بر تو میمون و مبارک سر سال و مه نو

لذت عیشت از آن و طرب طبعت از این

انوری
 
۲۲۶۶

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۶ - در مدح ناصرالدین طاهربن مظفر

 

... ور قلم در جهان کشد قهرش

بارز کون را کند ترقین

رای او چون در انتظام شود ...

... پی کند شعلهای آتش کین

هر کجا امن او کشد باره

نکشد بار قفلها زرفین

باس او دست چون دراز کند ...

... وز زمینت به طبع باد آمین

ساحت بارگاه عالی تو

برتر از بارگاه علیین

یمن و یسری که از زمان زاید ...

انوری
 
۲۲۶۷

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۷ - در مدح ملک عضدالدین طغرل تکین

 

... ملک اگر در دولت سنجر به آخر پیر شد

شد جوان بار دگر در نوبت طغرل تکین

هفت کشور زیر فرمان کرد و هم نوبت سه زد ...

انوری
 
۲۲۶۸

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۶ - در مدح فیروزشاه عادل و وصف الحال رفتن به ترمد و ستایش سلطان‌السادة سید ترمد

 

... کند کرت به زبان راند که ماشاء الله

بالله ار نیمه این باشد جیحون صد بار

عبده پیش نبشتستست بدین جوی و فداه ...

... گویی اندر سر من هوش نوایی زد و راه

چون ازو حاجب بارم بستد مسکین گفت

آه آمد به سرم آنچه گمان بردم آه ...

انوری
 
۲۲۶۹

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۵ - در مدح سلطان سنجر

 

... مرکب اندیشه رفتار تو اندر یافته

دیده بر خاک جناب تو به روز بار تو

جلوگاه از چهره فغفور و قیصر یافته ...

انوری
 
۲۲۷۰

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۹ - در مدح ملک معظم فیروشاه عادل

 

... شکاریی که به صد سال کرده بربوده

هزار بار ز بهر طلایه حزمت

بسیط خاک جهان بادوار پیموده ...

انوری
 
۲۲۷۱

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۵ - در مدح فخرالسادة مجدالدین ابوطالب نعمه

 

... بر خداوند من آن صورت تایید خدای

عالم مجد که بر بار خدایان ملکست

مجد دین آن به سزا بر ملکان بارخدای

میر بوطالب بن نعمه که بی نعمت او ...

... هیچ دربانش نداند بدر هیچ سرای

خدمت حضرت تو یک دو سه بارک دریافت

اندر آن موسم غم پرور شادی فرسای ...

... بالغی طفل نه ای جای ببین ژاژ مخای

بارنامه نکشد بارخدایی که سپهر

هست از پا و رکاب پدرش گشته دوتای ...

... گو خداوند مرا برگ و نوایی فرمای

دل چو نار از عطش و چهره چو آبی ز غبار

برمگرد از لب بحر این بنشان آن بزدای ...

... بانگ بی فایده کم کن که نه نایی نه درای

شعر اگر گویی پس بار خدایت ممدوح

دامن این سخن پاک به هرکس مالای ...

انوری
 
۲۲۷۲

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۶ - در مدح عزیزالدین طغرائی

 

... که ممکن نیست در تعجیل او گنج شکیبایی

زمین در احتمال بار حلم او چنان عاجز

که صد منزل هزیمت شد از آن سوی توانایی

در آمد شد به چین دامن همت فرو رفته

غبار نیستی پذرفتن از گردون مینایی

چنان عالی نهاد آمد ز رفعت پایه قدرش ...

انوری
 
۲۲۷۳

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸

 

... دوام محنت اعدات امر قد قدر بادا

اگر کشتی عز و جاه جز بار تو برگیرد

همه الواح معقودش جراد منتشر بادا ...

انوری
 
۲۲۷۵

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۸ - در مدح موئتمن سرخسی

 

... گرچه عالم سر به سر کبر و ریاست

زحمتی آورده ام بار دگر

گرچه روز و شب دلت در یاد ماست ...

انوری
 
۲۲۷۶

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۳ - در مدح سلطان اعظم سنجر

 

... شکر کن کاندر همه جایی خدایت یاورست

بار دیگر گفت کای صاحب قران راضی مباش

تا ترا گویند کاندر ملک چون اسکندرست ...

... کین کدامین پادشاه عادل دین پرورست

زیور این خطبه هر باری که ای صاحب قران

بر که می بندد که او شایسته این زیورست ...

انوری
 
۲۲۷۷

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۳ - فی‌الحکمة والنصیحة

 

... سال و مه کردی به سوی دشت گشت

در تموز و دی به سالی یک دو بار

آمدی در قلب شهر از طرف دشت ...

انوری
 
۲۲۷۸

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۵۶

 

... هنوز ماه ز تایید تو همی تابد

هنوز ابر ز انعام تو همی بارد

ز خشکسال حوادث چگونه خشک شود ...

... زمانه می نتواند جهان نمی یارد

نه دیر زود ببینی که بار دیگر ملک

زمام حکم به دستت چگونه بسپارد ...

انوری
 
۲۲۷۹

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶۱ - سید مجدالدین بوطالب نعمه را گوید

 

... ازخلفات ذات دویم چون برفت

نام مبارک پدرت را سپرد

جز تو کرا در صف عرض جهان ...

... پشت زمین چون تو به واجب سپرد

بار بزرگیت زمین کی کشد

کیک و عماری نه محالیست خرد ...

انوری
 
 
۱
۱۱۲
۱۱۳
۱۱۴
۱۱۵
۱۱۶
۶۵۵