گنجور

 
انوری

این فلک پیش طالع نیکت

کرده بردار اختر بد را

فتح باب کفت به بار آرد

قلب دیماه شاخ بسد را

مستعد قبول نطق کند

فیض عقل تو طینت دد را

تو بمان صد قران و گر به شبی

برسد روز همچو من صد را

به کم از فکرتی بود مازار

رای عالی و جان بخرد را

درد پای من آن محل دارد

که تو دردسری دهی خود را؟