گرچه شب سقطهٔ من هر که دید
پارهای از روز قیامت شمرد
عاقبت عافیتآموز را
گنج بزرگست پس از رنج خرد
من چو نیم دستخوش آسمان
کی برم از گردش او دستبرد
نقش طبیعی سترد روزگار
نقش الهی نتواند سترد
پی نبری خاصه در این حادثه
تانشوی بر سر پی همچو کرد
واقعه از سر بشنو تا به پای
پای براین راه جه باید فشرد
سوی فلک میشدم الحق نه زانک
تا بشناسم سبب صاف و درد
منزلتت گفت شوی بنگری
تا کلهیت آید از این هفت برد
خاک چو از عزم من آگاه شد
روح برو از غم هجرم بمرد
حلم مرا باز برو دل بسوخت
راه نکو عهدی ویاری سپرد
از فلکم باز عنان باز تافت
بار دگر زی کرهٔ خاک برد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف تجربههای دشوار و دردناک زندگی میپردازد و معتقد است که این سختیها در نهایت موجب به دست آوردن آرامش و گنج بزرگی میشود. او به گردش و تغییرات طبیعی دنیا اشاره میکند و میگوید که نمیتواند از دست آنها فرار کند، زیرا نقش طبیعی را نمیتوان از بین برد. همچنین بر اهمیت پی بردن به حوادث و تغییرات زندگی تأکید دارد و معتقد است باید با صبر و استقامت به جلو حرکت کرد. در نهایت، به رمز و راز زندگی و روح خویش اشاره میکند و نشان میدهد که شناخت دلیل برخی از دردها نیاز به تجربه و درک عمیقتری دارد.
هوش مصنوعی: هر چند شب غم انگیز من را هر کسی دید، به عنوان نشانهای از روز قیامت برخورد کرد.
هوش مصنوعی: در نهایت، آنهایی که از دشواریها درس میگیرند و زندگی را با صبر و شکیبایی طی میکنند، به ثروت و کامیابیهای بزرگ دست خواهند یافت.
هوش مصنوعی: من مانند نیمی از چیزی هستم که تحت تأثیر آسمان قرار دارد، چگونه میتوانم از گردش و تغییرات آن جلوگیری کنم؟
هوش مصنوعی: روزگار میتواند آثار طبیعی و موقتی را از بین ببرد، اما نقش و تأثیرات الهی را هیچگاه نمیتواند محو کند.
هوش مصنوعی: در این ماجرا، اگر به دنبال دلایل خاصی نباشی، مانند این است که خودت را در دردسر بیندازی.
هوش مصنوعی: این واقعه را بشنو و تا انتهای این مسیر ادامه بده، زیرا برای پیمودن این راه باید با قدرت و انگیزه پیش بروی.
هوش مصنوعی: به آسمان میرفتم، نه به خاطر این که از درد و ناراحتی فرار کنم، بلکه برای این که دلیل آرامش و دردها را بهتر بشناسم.
هوش مصنوعی: شما باید در زندگی خود موقعیتی را بسازید که دیگران توانایی و شخصیت شما را ببینند و به ارزشتان پی ببرند. تنها در این صورت است که میتوانید به اوج توانمندیهای خود برسید و از موانع عبور کنید.
هوش مصنوعی: وقتی خاک از تصمیم من باخبر شد، روح من به خاطر درد جداییام، از غم جان سپرد.
هوش مصنوعی: حلم و بردباری من دوباره بسوزاند دل را، راه نیکویی را پیش رویم قرار داد و پیمانی و دوستی را به من سپرد.
هوش مصنوعی: از آسمان گردونه سرپیچی کرد و بار دیگر به زمین آمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مُرد مرادی نه همانا که مُرد
مرگ چنان خواجه نه کاریست خُرد
جان گرامی به پدر باز داد
کالبد تیره به مادر سپرد
آنِ مَلِک با مَلِکی رفت باز
[...]
بوسه ای از دوست ببردم به نرد
نرد برافشاند و دو رخ سرخ کرد
سرخی رخساره آن ماهروی
بر دو رخ من دو گل افکند زرد
گاه بخایید همی پشت دست
[...]
همتش از چرخ همیبگذرد
رایش در غیب همیبنگرد
هیبت او چنگل شیران درد
دولت او سعد ابد پرورد
بوالفرج ای خواجه آزادمرد
هجر و وصال تو مرا خیره کرد
دید ز سختی تن و جان آنچه دید
خورد ز تلخی دل و جان آنچه خورد
سخت بدردم ز دل سخت گرم
[...]
عشق ترا خرد نباید شمرد
عشق بزرگان نبود کار خرد
بار تو هرکس نتواند کشید
خار تو هر پای نیارد سپرد
جز به غنیمت نشمارم غمت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.