صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱۸
... سر پوچ هوسناکان به یک بالین نمی سازد
زبس سود از سفر برخاست در ایام ما صایب
حنا را رفتن هندوستان رنگین نمی سازد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۶۶
... ندارد گرچه راه کعبه مقصود پایانی
کند هر کس سفر در خویشتن منزل تواند شد
اگر از منقار بلبل بر ندارد مهر خاموشی ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۵
... سلامت شبنم از سرچشمه خورشید باز آمد
حضور خاطر ما نیست دایم در سفر باشد
زبان کلک شکربار را چندی بگز صایب ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۶
... طلبکار خدا را منزل از ره دورتر باشد
به دریا چون رسد سیلاب آغاز سفر باشد
به طوفان گوهر از گرد یتیمی برنمی آید ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۸۷
... منه خشت اقامت بر زمین در عالم امکان
که چون ریگ روان اجزای عالم در سفر باشد
حقارت پیشه کن گر اعتبار از عشق می خواهی ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۱۵
... که در دنبال نوش این جهان را نیش می باشد
سفر اخلاق خوب و زشت را بی پرده می سازد
کجی در تیر پوشیده است تا در کیش می باشد ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲۸
... سبکباری به مقصد می رساند زود رهرو را
سفر را سنگ راهی چون گرانباری نمی باشد
جرس بی جا گلوی خود ز افغان پاره می سازد ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷۱
... ندارد آتش سوزنده ظرف بو نهان کردن
عیار خلق مردم در سفر پنهان نمی ماند
همانا تخم ما امیدواران رزق قارون شد ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷۹
... دل بیتاب ما در کعبه و بتخانه ننشیند
مهیای سفر شو چون قد از پیری دو تا گردد
ته دیوار مایل مردم فرزانه ننشیند ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲۷
... که مه در زیر ابر و گنج در ویرانه می باید
مشو با مهلت دنیا زتمهید سفر غافل
که یک پا در برون در یکی در خانه می باید ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶۱
چه بهشتی است که یارم ز سفر برگردد
از نظر ناشده چون نور نظر برگردد ...
... تیغ دندانه شود تا ز سپر برگردد
سفر عشق محال است مکرر نشود
هرکه این راه به پا رفت به سر برگردد ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۶۶
... که خس و خار تو بازیچه طوفان گردد
حکمت این بود درین سیر و سفر صایب را
که به جان تشنه دیدار صفاهان گردد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۷۵
... پرده خواب ز شوخی رم آهو گردد
چون حنا کز سفر هند شود غالیه رنگ
خون دل مشک در آن حلقه گیسو گردد ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۸۶
صبر در عشق ز دلها سفری می گردد
کوه در راه طلب کبک دری می گردد ...
... عمر من صرف پریشان نظری می گردد
سیل را پل نتواند ز سفر مانع شد
قامت هر که شود خم سپری می گردد ...
... تنگ این دایره از دیده وری می گردد
صایب آرام دل من به جناح سفرست
تا که دیگر ز عزیزان سفری می گردد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۸۷
کوه در بادیه شوق کمر می بندد
خاک چون آب روان بار سفر می بندد
نیست از فوطه ربایان جهان پروایش ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۰۰
... اول سیر و سلوک است به دریا چو رسد
گر به ظاهر سفر سیل نهایت دارد
صایب اندیشه انجام نیارم کردن ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۴۰
... رشته چون بی گره افتد ز گهر می گذرد
جگر شیر نداری سفر عشق مکن
سبزه تیغ در این ره ز کمر می گذرد ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۴۶
خویش را پیشتر از مرگ خبر باید کرد
در حضر فکر سرانجام سفر باید کرد
پیش ازان دم که شود تکمه پیراهن خاک ...
... به رفیقان گرانبار نپردازد شوق
توشه این سفر از لخت جگر باید کرد
فکر جان در سفر عشق به خاطر بارست
از گرانباری این راه حذر باید کرد ...
... روی در منزل و مأوای پدر باید کرد
یک جهت گر شده ای در سفر یکتایی
صایب از هر دو جهان قطع نظر باید کرد
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۴۷
... از خط و خال بناگوش حذر باید کرد
تیر از بحر کمان می کند انشای سفر
چون رسد کار به آغوش حذر باید کرد ...
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۴۸
... زندگانی به مراد دگری باید کرد
از سفر کردن ظاهر نشود کار تمام
صایب از خویش چو مردان سفری باید کرد