دل ما کی تهی از درد به افغان گردد؟
این نه ابری است که از باد پریشان گردد
روی یوسف کند آن روز جهان را روشن
که برافروخته از سیلی اخوان گردد
صبر کن بر نفس گرم خود ای تشنه جگر
که چو دل آب شود چشمه حیوان گردد
یاد رخسار لطیف تو عجب اکسیری است
که غبار دل ازو سنبل و ریحان گردد
چون فلاخن که سبکسیر شد از سنگ، ترا
خواب سنگین مدد شوخی مژگان گردد
نشود زخم زبان گر مروان را مانع
برق را توشه ره، خار مغیلان گردد
سنبلستان شده از خواب پریشان عالم
تا که بیدار ازین خواب پریشان گردد؟
دیده ای را که چو آیینه پریشان نظرست
هیچ تدبیر چنان نیست که حیران گردد
می درد پرده خود بیشتر از پرده او
هرکه باکم ز خودی دست و گریبان گردد
نیست ممکن که زند تنگی ازو خیمه برون
دیده مور اگر ملک سلیمان گردد
می تواند مژه پیچید عنان اشک مرا
بحر اگر عاجز سر پنجه مرجان گردد
غم منصور که دارد، غرض عشق این است
که سر دار ز منصور به سامان گردد
بوسه آن روز توانی به لب ساحل زد
که خس و خار تو بازیچه طوفان گردد
حکمت این بود درین سیر و سفر صائب را
که به جان تشنه دیدار صفاهان گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی درد و رنج انسانی است که همیشه در دل وجود دارد. شاعر به انتظار روزی اشاره میکند که عشق و زیبایی (نماد یوسف) به دنیا روشنایی میبخشد. او به اهمیت صبر در عشق و یادآوری یاد کسی خاص و تأثیر آن بر دل میپردازد. همچنین، از زخم زبان و مشکلات زندگی سخن میگوید و اشاره میکند که غم و نگرانیها بخشی از مسیر عشق هستند. در نهایت، شاعر به حکمت سفر در زندگی و جستجوی دیدار معشوق اشاره میکند و بر این باور است که این تلاشها در نهایت به خوشبختی منجر خواهد شد.
هوش مصنوعی: دل ما چه زمانی از درد خالی میشود و آرام میگیرد؟ این نه مثل ابری است که با وزش باد متلاطم شود.
هوش مصنوعی: آنجا که زیبایی و نور چهره یوسف جهان را روشن میکند، زمانی خواهد بود که برادرانش به خاطر اشتباهشان دچار عذاب ضمیر و پشیمانی خواهند شد.
هوش مصنوعی: صبر کن بر اشتیاق و حرارت وجودت ای کسی که دلت پر از خواستههاست، چرا که وقتی دل آرام شود و به حالت سکون برسد، مانند آبی زلال و خنک خواهد بود که زندگی را به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: یاد کردن از چهره زیبای تو، واقعاً جادویی است که میتواند غمها و دلتنگیها را از بین ببرد و جای آنها را با زیبایی و خوشبویی پر کند.
هوش مصنوعی: یک روز، مانند یک سنگپرتابی که از وزن سنگ آزاد شده و پرواز میکند، تو نیز باید از خواب سنگین خود بیدار شوی و با نگاهی بازیگوش و شاداب به زندگی نگاه کنی.
هوش مصنوعی: اگر مروان، به خاطر سخنان تند و گزندهاش زخم زبان بزند، تو نباید نگران باشی. بلکه باید به اندوختن توشهات برای سفر ادامه دهی، زیرا در این راه ممکن است با موانع و مشکلاتی همچون خار مغیلان مواجه شوی.
هوش مصنوعی: گلستانی ایجاد شده است از خواب آشفته دنیا. چه زمانی این خواب آشفته به پایان خواهد رسید و بیداری آغاز خواهد شد؟
هوش مصنوعی: چشمی را میبینی که مانند آیینه، بینظم و پراکنده است، هیچ راه حلی وجود ندارد که او را در سردرگمی و حیرت قرار ندهد.
هوش مصنوعی: هر کس که نگران خود باشد و به خود بپردازد، بیشتر از آنچه که به دیگران اهمیت میدهد، به مشکلات خود دچار میشود.
هوش مصنوعی: هیچ ممکن نیست که یک مور از تنگی و محدودیت خارج شود، حتی اگر سلطنت سلیمان هم نصیبش شود.
هوش مصنوعی: اگر مژهات را به طرف من بپیچانی، میتوانی اشکهایم را به زحمت به سوی دریا بفرستی، اگر دستهای نرم و لطیف تو مانند مرجان باشد.
هوش مصنوعی: غم منصور نشاندهندهی عشق و اشتیاقی است که در دل وجود دارد، به طوری که این عشق موجب میشود سرِ منصور به آرامش و ثبات برسد.
هوش مصنوعی: یک روز میتوانی بوسهای به لب ساحل بزنی که در آن زمان، درختان و علفها به بازیچهی طوفان تبدیل شوند.
هوش مصنوعی: حکمت این بود که صائب در این سفر و گردش، دلش روزی به دیدن صفاهان تنگ شود و تشنه ملاقات آنجا باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جز به چشم عظمت هر که درو در نگرد
مژه در دیدهٔ او خار مغیلان گردد
گر نسیم کرمش بر در دوزخ به جهد
هاویه خوبتر از روضهٔ رضوان گردد
هنرش هست فراوان گهرش هست نکو
[...]
وقت آنست که گلبن تر و خندان گردد
گریه ابر همه زیور بستان گردد
شکل اوراق بر اشجار چو خنجر باشد
صورت غنچه سیراب چو پیکان گردد
قطره ای کابر درافشان به بحار افشاند
[...]
نوح را دیده من زورق طوفان گردد
خضر بر چشم ترم چشمه حیوان گردد
سرخ رویم ز وفا بر سر کویی کانجا
آرزو آید و در خون شهیدان گردد
غم بده لیک نه چندان که چو در دل باشی
[...]
در واکرده، در بسته ز دربان گردد
دولت از خانه در بسته گریزان گردد
آه مظلوم اثر در دل ظالم نکند
در سیه خانه کجا دود نمایان گردد؟
زان به صحرا ننهم روی که مجنون مرا
[...]
تا کی از عکس تو آیینه گلستان گردد
سوی عاشق نظری تا همه تن جان گردد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.