حصاری آدمی را به ز همواری نمیباشد
دعای جوشنی چون ترک خونخواری نمیباشد
مرا از خانه زنبور آتش دیده، روشن شد
که حسن عاقبت با مردمآزاری نمیباشد
سبکباری به مقصد میرساند زود رهرو را
سفر را سنگ راهی چون گرانباری نمیباشد
جرس بیجا گلوی خود ز افغان پاره میسازد
ره خوابیده را امید بیداری نمیباشد
نشد هرکس عزیز از خواری دوران نیندیشد
یتیمان را خطر از خط بیزاری نمیباشد
ز شعر تر بزن بر روی خوابآلودگان آبی
که در روی زمین خیری چنین جاری نمیباشد
ز خاکستر دل آیینه تاریک روشن شد
که میگوید سفیدی در سیهکاری نمیباشد؟
ندارم گرچه غمخواری درین وحشتسرا شادم
که در هرجا طبیبی نیست بیماری نمیباشد
ز بیدردی تو خرج آشنایان میشوی صائب
وگرنه همدمی چون ناله و زاری نمیباشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی کیفیتهای انسانی، روابط اجتماعی و چالشهای زندگی میپردازد. شاعر با بیان نمادین و زیبا بر نکاتی چون دوری از آزار، ارزش صداقت و محبت، عوامل دستیابی به خوشبختی، و اهمیت تفکر در مورد دیگران تأکید میکند. او همچنین اشاره میکند که انسانها باید نسبت به رفتار خود آگاه باشند و پی میبرد که در دشواریها، امید و همدلی میتواند منبع تسلی باشد. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که در سختیها و بحرانها، هنوز هم نوعدوستی و همدردی در زندگی انسانها اهمیت دارد و جایگزینی برای آن وجود ندارد.
هوش مصنوعی: آدمی را نمیتوان به سادگی از بدیها و آسیبها محافظت کرد، زیرا دعا و نیایش نمیتواند جایگزین ترک کردن رفتارهای ناپسند یا خوی خونخواری شود.
هوش مصنوعی: با دیدن آتش در کندوی زنبورها، متوجه شدم که پایان خوب و خوشی در زندگی با آزار دادن دیگران به دست نمیآید.
هوش مصنوعی: سبکبار بودن باعث میشود که مسافر سریعتر به مقصد برسد، زیرا سنگینی و بار زیاد سفر را سخت و دشوار میکند.
هوش مصنوعی: زنگ خطر بیجهت به صدا در میآید و به خاطر آوازش، خواب را بر هم میزند. در این حال، امید بیداری و به حرکت درآمدن در راهی که خوابیده است، وجود ندارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که در این دنیا به مقام و عزتی رسیده، نباید فراموش کند که در برابر سختیها نمیتواند بیخیال باشد. یتیمان و ناتوانان همیشه در خطر هستند و نباید طعنه و بیاحترامی به آنها رواج یابد.
هوش مصنوعی: بر روی خوابآلودگان شعری تازه بگو، آبی که در روی زمین جاری است، چنین خیری ندارد.
هوش مصنوعی: دل در خاموشی و دردهایش به چیزی بدل شده که در دل تاریکی، نوری پیدا شده است. این نور به ما میگوید که هیچ سفیدی و روشنی در کارهای نا درست و تاریک وجود ندارد.
هوش مصنوعی: هرچند در این دنیای تاریک و پر از غم، کسی نیست که به من دلداری بدهد، اما من خوشحالم که اگر بیماری وجود نداشته باشد، طبیب هم لازم نیست.
هوش مصنوعی: اگر تو دلی از درد و رنج نداشته باشی، فقط به خاطر آشنایان خود را به نمایش میگذاری و گرنه هیچ همدمی شبیه به ناله و اندوه نخواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اسیران را زیانی از گرفتاری نمیباشد
خلاصی از دیار عشق بی خواری نمیباشد
چو از قید قفس فارغ شدم در دام افتادم
مصیبتدیده را یارای خودداری نمیباشد
به دور انداز از دوش این سر پرشور و فارغ شو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.