گنجور

 
صائب تبریزی

دماغ خشک ما را باده رنگین نمی سازد

شراب آتشین با کاسه چوبین نمی سازد

نگیرد رنگ از فانوس رنگین شعله سرکش

می گلگون رخ زرد مرا رنگین نمی سازد

هنرمندی اگر این قدر دارد، جز به خون خود

دهان تیشه فرهاد را شیرین نمی سازد

نسازد قدردان وقت را شور جنون غافل

که خواب بلبلان را فصل گل سنگین نمی سازد

به شکر، خسرو دوشاب دل، پیوست از شیرین

سر پوچ هوسناکان به یک بالین نمی سازد

زبس سود از سفر برخاست در ایام ما صائب

حنا را رفتن هندوستان رنگین نمی سازد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode