چه بهشتی است که یارم ز سفر برگردد
از نظر ناشده چون نور نظر برگردد
قدرت عجز اگر این است که من یافته ام
تیغ دندانه شود تا ز سپر برگردد
سفر عشق محال است مکرر نشود
هرکه این راه به پا رفت به سر برگردد
نه چنان رفته ام از خود که به خود باز آیم
به دل سنگ محال است شرر برگردد
ترک دنیا نکند حرص به دست افشاندن
مگس خیره مکرر به شکر برگردد
تیر آه من و اندیشه ز گردون، هیهات
ناوک سخت کمان کی ز سپر برگردد؟
رم آهو که عنانش به کف خودرایی است
به تماشای تو ای طرفه پسر برگردد
از غریبی دل خود همچو مه بدر مخور
که به خورشید همان نور قمر برگردد
تیر آهی که به صد زور گشایم ز جگر
از نگونساری طالع به جگر برگردد
جان شیرین نکند یاد ز دنیای خسیس
به نی خشک محال است شکر برگردد
عمر چون رفت ز کف، سود ندارد افسوس
کی به نیسان ز صدف آب گهر برگردد؟
بیخبر یار مگر بر سرم آید صائب
ور نه آن صبر که دارد خبر برگردد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به تحلیل عشق و جدایی میپردازد. او خواهان بازگشت یار خود از سفر است و به تحولات عاشقانه و دشواریهای آن اشاره میکند. او میگوید که سفر عشق تکرار نمیشود و هر کس در این را قدم گذاشت، به خاک برمیگردد. شاعر به نوعی از بیاعتنایی به دنیا و حریص بودن انسانها نیز انتقاد میکند و میگوید که هیچ چیز از دست رفته به حالت اولیهاش برنمیگردد. او با استفاده از استعارههای مختلف، از جمله تیرهای آه و نیاز به نور، احساسات عمیق خود را درباره جدایی و حسرت بیان میکند و در نهایت به این نتیجه میرسد که اگر یار خبر نیاورد، هیچ صبر و شکیبایی کارساز نخواهد بود.
هوش مصنوعی: این دنیا به چه اندازه زیباست که وقتی محبوبم از سفر برمیگردد، گویی نوری که به آن نگاه شده، دوباره به دیدگانم بازمیگردد و من را شگفتزده میکند.
هوش مصنوعی: اگر قدرت ناتوانی اینگونه باشد که من درک کردهام، پس مانند تیغی دندانهدار میشود که از سپر باز میگردد.
هوش مصنوعی: سفر در مسیر عشق هرگز تکرار نمیشود. هرگز کسی که این راه را پیموده است، نمیتواند به همان شکل به نقطهی آغاز برگردد.
هوش مصنوعی: من آنچنان از خود دور شدهام که بازگشت به خود برایم غیرممکن است. مانند سنگ، خفته و بیعاطفهام، و گویی شعلهای در دل من وجود ندارد که دوباره شعلهور شود.
هوش مصنوعی: انسانی که به طمع دنیا و مال دنیا دست بزند، نمیتواند از دنیا کنارهگیری کند. مانند مگسی که به شکر میچسپد و بهطور مکرر به سمت آن برمیگردد.
هوش مصنوعی: ناله و درد من و تفکر درباره آسمان، چه بعید است که تیر سرسخت کمان به سپر برگردد.
هوش مصنوعی: آهو که به خاطر خودخواهی خود در حال فرار است، به خاطر تماشای تو ای پسر زیبا، به سمت تو برمیگردد.
هوش مصنوعی: نگران دوری و غریب بودن خود نباش، چرا که نور ماه حتی به خورشید هم بازمیگردد.
هوش مصنوعی: با تمام قدرتی که به کار میبرم، برای رهانیدن قلبم از غم و ناراحتی، اگر این دردها را از عمق وجودم بکشیم، باز هم آن احساس تلخ به قلبم برمیگردد.
هوش مصنوعی: زندگی شیرین انسان هرگز از یاد دنیای حقیر و کم ارزش نمیرود، مثل اینکه شکر از نی خشک بازگردد.
هوش مصنوعی: زمانی که عمر از دست رفت، افسوس خوردن فایدهای ندارد. همانطور که نمیتوان از صدفی که در نیسان است، آب و مروارید گرفت، نمیتوان به گذشته برگشت و فرصتی را که از دست رفته دوباره به دست آورد.
هوش مصنوعی: آیا ممکن است معشوق از حال من بیخبر باشد، مگر اینکه به سراغم بیاید؟ در غیر این صورت، آن صبوری که دارم خبرهایش برمیگردد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.