گنجور

 
۲۱۸۱

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۲ - در مدح امیر یمین الدین

 

... همیشه باولیش بخت سازگار بود

همیشه باعدویش چرخ کارزارکند

کسیکه دید دل و دست او گه بخشش ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۸۲

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در مدح اقصی القضاه رکن الدین صاعد

 

... صدر عالم رکن دین اقضی القضاة شرق و غرب

آنکه چرخش بنده و ایام چاکر می شود

صدق بوبکریش جفت عدل فاروقی شدست ...

... آن چو سیمرغ این دگر کبریت احمر می شود

چرخ بربستست در عهدت در ظلم و ستم

از کواکب زان قبل گردون مسمر می شود ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۸۳

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۴ - در مدح ارسلان بن طغرل

 

... آه می ترسم که وعده آن جهانی می دهد

چرخ شوخ آخر خجل گشت از لب و دندان تو

لعل و در کان و صدف را زان نهانی می دهد ...

... جز به مدح او زبان نگشود سوسن هیچوقت

لاجرم چرخش چنین رطب اللسانی می دهد

رتبتش را آسان اعلی المعالی می نهد ...

... مژده فتحت به رسم ارمغانی می دهد

چرخ دولابی چو خصم خاکسارت تشنه شد

آب او از چشمه تیغ یمانی می دهد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۸۴

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۵ - در مدح پادشاه ارسلان بن طغرل

 

... زشاخ قطره خون همچو ارغوان بجهد

زشیر رایتش آن لرزه اوفتد بر چرخ

که گاو گردون از راه کهکشان بجهد ...

... چنانکه گوهر او ازره دهان بجهد

بچرخ گفت عدویت که تا کی این خواری

بخشم گفت که تا چشم قلتبان بجهد ...

... چنان زنی که چو خون از سرسنان ببجهد

زگاو ساری گرزت چنان بلرزدچرخ

که گاوگردون ازراه کهکشان بجهد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۸۵

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۸ - در مدح صدر اجل شرف الدین علی

 

... گر لب لعل آن پسر یابد

چرخ باروی همچو خورشیدش

حلقه مه برون در یابد ...

... همتش از علو چو در نگرد

چرخ چون ذره مختصر یابد

عزم او قوت از قضا گیرد ...

... مدت عمر چون شرر یابد

چرخ از شرم زر فشاندن او

چشمه آفتاب تر یابد

مثل خود زیر چرخ آینه فام

هم در آیینه یابد ار یابد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۸۶

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۰ - در مدح قوام الدین

 

... غنچه از مهد رای صحرا کرد

مشک و کافور روز و شب را چرخ

هردو با یکدیگر مساوا کرد ...

... کرد مشاطگی و زیبا کرد

حقه چرخ همچو مجمر عطر

باد پویا و بید بویا کرد ...

... قدر او با فلک محاکا کرد

تالگد کوب قدر او شد چرخ

واخر الامر هم محابا کرد

قصب السبق ازو که برد بقدر

چرخ اطلس کی این تمنا کرد

آنچه کردست دست دربارش ...

... قدر او چون بزد سرا پرده

خیمه از هفت چرخ خضرا کرد

شعله رای او چو پرتو زد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۸۷

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - در مدیح رکن الدین

 

... ز رایش شعله دان چشمه نور

کز این چرخ مدور می نماید

به لطف از سنگ گل بیرون دماند ...

... همه عالم معطر می نماید

ز قدرش چرخ اعظم می فرازد

ز رویش سعد اکبر می نماید

به پیش رفعت او چرخ اعلی

چو حلقه زانسوی در می نماید ...

... بلی این سرگردانی تو با من

همه چرخ سبکسر می نماید

خداوندا به فضل خویش بپذیر ...

... همی تا دهر ابلق زای باشد

همی تا چرخ اختر می نماید

مطیع و رام بادت ابلق دهر

که چرخت خود مسخر می نماید

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۸۸

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - قصیده

 

... نثار گردون هم درخور چنو دون باد

طواف چرخ بگرد سرای میمونت

چو گرد خیمه لیلی طواف مجنون باد ...

... هر آن نفس که ز تو روزگار برباید

بطول عمری بردور چرخ مضمون باد

سوار ابلق چرخ ارنه در حمایت تست

ز لشگر حدثان بر سرش شبیخون باد ...

... مرا زفرت امانی بخیر محصولست

ترا زچرخ مقاصد بنجح مقرون باد

بدین دعا که بگفتم عقیب هر بیتی ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۸۹

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - درمدح امام اجل عزالاسلام معین الدین حسین

 

باز خورشید چرخ رخشان شد

باز کار جهان بسامان شد ...

... تنت از رنج تب چو گشت ضعیف

تب ترابود و چرخ لرزان شد

نه لب برق خنده زد زین غم ...

... هم دوتا گشت و هم بافغان شد

چرخ بهر دعات صوفی وار

دلق پوشید و سبحه گردان شد ...

... رنج بگذشت و غم بپایان شد

چرخ بیخردگی اگر کردست

عذرها گفت از ان پشیمان شد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۹۰

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح معین الدین حسین هنگام ادای حج

 

... گردشان خندق و حصار کنند

مرتبتشان ز چرخ بگذارند

خواجگیشان یکی هزار کنند ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۹۱

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۶ - قصیده

 

... حاکم مشرق و مغرب که همی بهر شرف

باغ اقبال ترا چرخ چو دولاب شود

کلک دین پرور تو واهب ارزاق شدست ...

... عقل اگر شرح دهد جزوی از اخلاق ترا

صفحه نه ورق چرخ درین باب شود

چونکه من دست ترا دریا خوانم زشرف ...

... گرنه از دست تو هر وقت بمحراب شود

چرخ اعدای ترا بهر چه فربه دراد

بهر روزی که در او خشم تو قصاب شود ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۹۲

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۸ - اثیرالدین ابهری در مدح جمالدین گوید

 

... وز دیلم بی تبر چه خیزد

آنرا که نداد چرخ دولت

از دانش بحر وبر چه خیزد ...

... زین شورستان شر چه خیزد

از گردش چرخ و سیر اختر

خیرو شر و نفع وضر چه خیزد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۹۳

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۹ - بیکی از بزرگان که اورا بسوی خود خوانده نگاشته است

 

... تیز با حزم تو کوه کند سیر

کند با عزم تو چرخ تیز گرد

عرصه میدان تو گوی زمین

شمسه ایوانت چرخ لاجورد

جز بحکمت کعبتین سعد و نحس ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۹۴

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - در مدح طغرل شاه سلجوقی

 

... تا لاله ز سر کلاه بر گیرد

مشاطه تست چرخ ازآن هر روز

آیینه خود پکاه بر گیرد

ترسد که از آه عاشقان تو

آیینه چرخ آه برگیرد

گر رنجه شود شبی خیال تو ...

... عادت نبود که شاه بر گیرد

تا چرخ مشعبد اندرین حقه

گه بنهد مهره گاه بر گیرد ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۹۵

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در نکوهش دنیا

 

... ماه را نقص محاق و مهر را ننگ کسوف

خاک را عیب زلازل چرخ را رنج دوار

نرگسش بیمار یابی لاله اش دل سوخته ...

... هم زمین را از قرار و هم فلک را از مدار

روشنان چرخ رابینی فرو کشته چراغ

بختیان کوهرا بینی فرو کرده مهار ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۹۶

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۴ - من کلامه غفرله

 

... نوآموز دستت دل بحر قلزم

لگدکوب قدرت سر قدرت سر چرخ اخضر

بخلق تو شد کسوت جان معطر ...

... وگر بر خلاف مراد تو گردد

فرو ماند از دور چرخ مدور

بگوهر چو ماننده کردم ترا من ...

... چگونه بتیغی که برداشت لولی

پس آنگاه با چرخ باشد برابر

چو نارست مردم که بر تن همی پوست ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۹۷

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۵ - قصیده

 

... بر تر ز تصرف تفکر

از قدر تو چرخ در ترفع

وز رای تو عقل در تحیر ...

... در سینه آسمان تکسر

کردست زبهر مرکبت چرخ

از جاده کهکشان شب آخور ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۹۸

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۶ - در مدح رکن الدین مسعود

 

... گرنه بر سمت حکم تو گردد

چرخ را زود گسلد چنبر

سخت بیرونقست ابر بهار ...

... دل قناعت نمی کند بخبر

اینچنین شغل چرخ را فرمای

که ترا چاکرست و فرمانبر ...

... دست حکم تو زاستین قدر

چرخ بینی بطوع چون جوزا

پیش تو بسته از مجره کمر ...

... بخت را سوی او بخیر خطاب

چرخ را سوی او بسعد نظر

چشم اصحاب روشن است بدو ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۱۹۹

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۷ - در مدح اقضی القضات صدرالدین صاعد مسعود

 

... اگر نه عکس تو ضرب المثل قبول کند

مثالت آینه چرخ چون کند تصویر

تو چون کمان عبارت کنی به زه گه نطق ...

... در آن دیار که قهرت گشاد کشگنجیر

مرا ز شوخی چرخ این عجب همی آید

که صبح اول در عهد تو کند تزویر ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
۲۲۰۰

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۸ - در وصف بنای مدرسه صدر منصور نظام الدین و مدح امیر نور الدین

 

... خجل از رتبت تو بیت معمور

فرود قبه تو قبه چرخ

بزیر پایه تو پایه طور ...

... سزد خاک تو رشک مشک و کافور

نهادت ایمنست از گردش چرخ

بنایت فارغست از صدمت صور ...

... معین گردد آنکه بحر مسجور

اگر عدلت زند برچرخ بانگی

نماند ز دور چرخ رنجور

نباشد بخشش مالیت معدود ...

جمال‌الدین عبدالرزاق
 
 
۱
۱۰۸
۱۰۹
۱۱۰
۱۱۱
۱۱۲
۴۹۲