شماره ۱ - در تهنیت وزارت یافتن اسلام خان: ای سواد هند از کلکت نگارستان چین
شماره ۲ - خطاب به بزرگی سروده: ای به دست تو قلم گشته کلید در فیض
شماره ۳ - در تقاضا: ای شکنج آستینت موج دریابار جود
شماره ۴ - هجو کاسه چینی: یکی پیاله چینی برای خوردن آب
شماره ۵ - در مذمت پوستین خود و حسن طلب برای پوستینی دیگر: صاحبا! سرورا! خداوندا!
شماره ۶ - تعریف دختر برهمن: برهمن دختری دیدم به دیری
شماره ۷ - در مدح: ای آفتاب مشرق دین کز فروغ صدق
شماره ۸ - راه گم کردن در نجف معلی: یک شبی هنگام برگردیدن از طوف نجف
شماره ۹ - اظهار افلاس خود و طلب تدارک: ای سروری که بر در دولتسرای تو
شماره ۱۰ - تعریف خانه ی اسلام خان و تاریخ بنای آن: در زمان خلافت شه دین
شماره ۱۱ - در توصیف خانه ی اسلام خان: این نگارین خانه را دیوار و در آیینه است
شماره ۱۲ - تاریخ و توصیف بنای اسلام خان: ای خجسته بنا، ز رونق تو
شماره ۱۳ - ستایش و تاریخ بنای اسلام خان: بهار گل دولت اسلام خان
شماره ۱۴ - مذمت جمعی حساد: در اقلیم معنی سلیم آن مسیحم
شماره ۱۵ - گرفتن طلب خود از خواجه ی ممسک: شکر کز خواجه گرفتم طلب خویش سلیم
شماره ۱۶ - در آزار دمل خود: آه ازین دمل که شد از سینه من آشکار
شماره ۱۷ - هجو ملا وفا: منزل اهل سخن، ملا وفا کز شرم او
شماره ۱۸ - در هجو: ای آن که عیبجویی من پیشه کردهای
شماره ۱۹ - باز فرستادن خربزه: کام بخشا! ز تو شد خربزه ای لطف مرا
شماره ۲۰ - بس که می ترسم میان ما و او: بس که میترسم میان ما و او
شماره ۲۱ - سرورا! بحر کفا! ای که ز خاک در تو: سرورا! بحر کفا! ای که ز خاک در تو
شماره ۲۲ - زان دشمن نزدیک که دورش نتوان کرد: زان دشمن نزدیک که دورش نتوان کرد
شماره ۲۳: فراوان تاجداران را که از مرگ
شماره ۲۴ - درین دریا که از آشوب طوفان: درین دریا که از آشوب طوفان
شماره ۲۵ - طلب شراب: ای سحاب حدیقه ی احسان
شماره ۲۶ - تعریف امینای مطرب: امینا طوطی بلبل ترانه
شماره ۲۷ - در هجو شخصی: خواجه بشنو حدیث راست ز من
شماره ۲۸ - تعریف شخصی: ای که خورشید چو آیینه ز خجلت رو ساخت
شماره ۲۹ - مذمت امساک شاهان: هرچه شاهان عصر ما دیدند
شماره ۳۰ - هر که نخل بلند طبع مرا: هر که نخل بلند طبع مرا
شماره ۳۱ - چو سامان عشرت مهیا شود: چو سامان عشرت مهیا شود
شماره ۳۲: چو سرنوشت کسی گشت در جهان کاری
شماره ۳۳: در مجلس وصل یار ای دل
شماره ۳۴ - هجو شخصی که به ضیافت رفته بود: ای گلبن باغ حسن، آخر
شماره ۳۵ - هجو خواجه حسن: با هرکه نشنید نفسی، خواجه حسن را
شماره ۳۶ - هزل: امشب شده دلبری دچارم
شماره ۳۷ - هجو پسر تریاکی: چشم بد دور، خواجه را پسری ست
شماره ۳۸ - هست کارم به مجلسی که درو: هست کارم به مجلسی که درو
شماره ۳۹ - هجو کاتب: کاتبی دارم که چون بر دست گیرد خامه را
شماره ۴۰ - در نرسیدن صله: ای آن که به مدح تو ز من آنچه سزا بود
شماره ۴۱: کار با جمعی مرا افتاده در بحث سخن
شماره ۴۲ - هجو حساد شعر: سلیم اعدای تو حیوان چندند
شماره ۴۳ - صاحب مال و جاه را ز جهان: صاحب مال و جاه را ز جهان
شماره ۴۴ - هرچند که تاجریم ای غیر: هرچند که تاجریم ای غیر
شماره ۴۵ - هجو کسی: خواجه از بس ممسک و رذل و خسیس افتاده است
شماره ۴۶ - طلب کلاه: شب خرد دید سربرهنه مرا
شماره ۴۷ - در باب منع بواب که اجازه آمدن نداد: صاحبا! مقصود صاحب دولتان از پرده دار
شماره ۴۸ - بی سواری در سواد هند بودن مشکل است: بی سواری در سواد هند بودن مشکل است
شماره ۴۹ - موسم عیش، طفلی و پیری ست: موسم عیش، طفلی و پیری ست