نماید خرمن آزادگان چون رنگ کاهی را
ز چشم برق همچون داغ اندازد سیاهی را
جهان از میپرستی چون خرابم میتواند کرد؟
چه نقصان است اگر راند کسی در آب ماهی را؟
بلندی پست فطرت را به اندک مایهٔ دنیاست
که معراجیست هر شاخ گیا، مرغان چاهی را
الهی آتشی در خانهٔ مرغ چمن افتد!
که شاخ گل ز سر بگذارد این صاحبکلاهی را
دلم تا خفتگان انجمن را دید، میداند
که گریه از برای چیست شمع صبحگاهی را
به مهر آسمان ایمن مشو کاین شحنه در آخر
کند کرسی زیر دار، تخت پادشاهی را
به طرف جویبار از رقص نتوان منع او کردن
که معشوق خوشآوازی به دست افتاده ماهی را
سلیم اهل سخن را بیزبانی عیب میباشد
که واجبتر ز هر چیز است شمشیری، سپاهی را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دریغ آخر ز روی من چه میداری نگاهی را
رسد خورشید بر دیوار و بیند روی کاهی را
بسوزد بر سر آتش چو عنبر زلف مشکینش
اگر در کار مهرویان کنم یک روز آهی را
به بالایت نخواهم کرد هرگز سرو را نسبت
[...]
بحمدالله که صحت داد ایزد پادشاهی را
برآورد از سر نو بر سپهر حسن ماهی را
معاذالله! اگر می کاست یک جو خرمن حسنش
بباد نیستی می داد هر برگ گیاهی را
چو پا برداشتی، ای نرگس رعنا، بغمازی
[...]
زر و سیم جهان در پرده دارد عمر کاهی را
به قدر فلس باشد خار زیر پوست ماهی را
گر از روشندلانی، صبر کن بر داغ ناکامی
که آب زندگی هرگز نیندازد سیاهی را
مدان از بی گناهی گردهان عذر نگشایم
[...]
مخواه از دوستان ای دوست عذر کمنگاهی را
که هم چشم تو خواهد کرد آخر عذرخواهی را
نه خورشید است دارد داغ های او فلک بر دل
ز شب هر صبحدم میافکند داغ سیاهی را
شهادت بر جراحتهای دل داد اشک و نشنیدی
[...]
محبت از دل ما شُسته نقش کینهخواهی را
زیارت میکند چون کعبه برق ما سیاهی را
ز فیض پرتو دل شکرها دارم درین گلشن
که گلچین چراغم کرده باد صبحگاهی را
شهان را چشم بر عالم گشودن عیب میباشد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.