گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سلیم تهرانی

فغان که در ره ما بانگی از درایی نیست

هزار قافله رفت و نشان پایی نیست

ز کجروی نبرد هیچ کس به مقصد راه

که تیر را بجز از راستی عصایی نیست

شراب، حوصله ی هر کسی کند ظاهر

که همچو دختر رز، مردآزمایی نیست

سلام چیست، ندارم چو از کسی طمعی

دعا برای چه گویم چو مدعایی نیست

سلیم، هر چمنی را که بود گردیدم

به بینوایی من، مرغ بینوایی نیست