به لب رسید به جانان رسید تا جانم
چه خوش به وقت به بالین رسید جانانم
شکست دست و غمم تخته بند هجران ساخت
عجب مبین که قبا ننگری گریبانم
به رحمت ازلی یابم از مرض بهبود
طبیب کو نکند سعی سوی درمانم
نهد به زخم درون مرهمم حکیم خبیر
خبر دهید به جراح گول نادانم
زوال یافت اگر منادیم خود ازخاطر
عوض رسید ز غم نعمتی فراوانم
رسدعنایت غیبی به داد سوختگان
چه غم که داد ندادند اهل دورانم
امیدوار و دل آسوده ام به خاطر جمع
که کارهای پریشان رسد به سامانم
کسیم گر نخورد غم کشیده باد مدام
به فرق سایه فضل خدای سبحانم
معاشران همه کافر اگر نیند چرا
کنند رنجه مرا من خود ار مسلمانم
به ذیل لطف خدایی زنم صفایی چنگ
گر احتساب نفرمود عدل سلطانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر داستان رسیدن به معشوق و احساس عشق و غم را به تصویر میکشد. شاعر بیان میکند که به دلیل دوری از محبوبش دچار غم و رنج شده و به دنبال درمانی برای دردهایش میگردد. او به رحمت الهی امیدوار است و از وجود محبوبش به عنوان مرهمی برای زخمهای درونش یاد میکند. شاعر به تقدیر الهی اعتماد دارد و معتقد است که در نهایت، مشکلاتش به سامان خواهد رسید. او احساس امیدواری و آرامش دارد و به قدرت و رحمت خداوند ایمان دارد، حتی اگر دیگران او را درک نکنند. این احساسات عمیق عشق، امید و توکل به خداوند را در شعر به خوبی نشان میدهد.
هوش مصنوعی: به لب آمدم و به معشوق رسیدم، تا جانم چه خوشبختی نصیبم شد که در کنار معشوقم به بستر رسیدم.
هوش مصنوعی: دست من شکسته و غم من مانند زنجیری است که باعث جدایی شده است. عجیب است که تو فقط به لباس من نگاه میکنی و به حالت و احوال غمانگیزم توجهی نمیکنی.
هوش مصنوعی: به لطف و رحمت پروردگار، امیدوارم از بیماریام بهبود یابم. اما آیا طبیبی وجود دارد که برای درمان من تلاشی کند؟
هوش مصنوعی: به من بگویید که حکیم ماهر، زخمهای درونیم را درمان کند، اما مواظب باشید که به جراح نادانی که نمیداند چه میکند، سپردم.
هوش مصنوعی: اگر من از یاد بروم، نباید نگران باشم؛ چون به جای غم، نعمتهای فراوانی به من خواهد رسید.
هوش مصنوعی: دست کمک غیبی به گلسوزان میرسد، پس نباید نگران بود که مردم زمانه چیزی به آنها نمیدهند.
هوش مصنوعی: من امیدوار و آرام هستم به خاطر اینکه وقتی همه دور هم جمع میشوند، مشکلات و بینظمیها به خوبی حل میشود و به وضعیت مناسبی میرسد.
هوش مصنوعی: اگر کسی غمی نچشد، این نشان از سایهی همیشگی لطف و رحمت خداوند بر سر او است.
هوش مصنوعی: دوستان اگر همه شان بی faith و ایمان باشند، چرا باید به من زحمت بدهند؟ من خودم به ایمانم اطمینان دارم و مسلمانم.
هوش مصنوعی: با لطف و رحمت خداوند، زندگیام را زیبا و دلنشین میسازم و اگر عدالت سلطان را در نظر نگیرم، به حساب نمیآید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر آن جواهر کز روزگار بستانم
چرا دهم به خس و خار ار نه بستانم
به دست چپ بدهم آن گهر که در یک سال
بهای صد گهر از دست راست بستانم
چو تیر هر جا ناخوانده گر همی نروم
[...]
ز هر بدی که تو دانی هزار چندانم
مرا نداند از آن گونه کس که من دانم
به آشکار بدم در نهان ز بد بترم
خدای داند و من ز آشکار و پنهانم
تن من است چو سلطان معصیتفرمای
[...]
بعهدهای گذشته امین من آن بود
که شعر خوانم بر آنکه سیم بستانم
بقحطسالی افتادم از هنرمندان
که گر بیان کنم آنرا بشرح نتوانم
اگر بیابم آنرا که شعر دریابد
[...]
خوشی خوشی تو ولی من هزار چندانم
به خواب دوش که را دیدهام نمیدانم
ز خوشدلی و طرب در جهان نمیگنجم
ولی ز چشم جهان همچو روح پنهانم
درخت اگر نبدی پا به گل مرا جستی
[...]
یکی یهود و مسلمان نزاع میکردند
چنان که خنده گرفت از حدیث ایشانم
به طیره گفت مسلمان: گر این قبالهٔ من
درست نیست خدایا یهود میرانم
یهود گفت: به تورات میخورم سوگند!
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.